«سفر به خیر آقای رئیس جمهور» کتابی نوشته گابریل گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی است. این اثر مجموعه ای از دوازده داستان کوتاه است. داستانهای این کتاب در دههی هفتاد و هشتاد نوشته شدهاند اما اولین بار در سال 1992 به عنوان چهارمین مجموعه داستان نوشته مارکز منتشر شدند.
عناوین داستان های این مجموعه عبارتند از: سفر به خیر آقای رئیسجمهور، قدیسه، زیبای خفته و هواپیما، رویاهایم را میفروشم، فقط آمدم که تلفن کنم، ارواح ماه اوت، ماریا دوس پراسرس، باد شمالی، تابستان خوش دوشیزه فروبس، نور شبیه آب است و رد خون تو در برف.
مجموعه داستان «سفر به خیر آقای رئیس جمهور» روایتی از تنهایی و تراژدی زندگی انسان است و به اتفاقاتی اشاره دارد که بسیاری از آن ها از روی بدشانسی افراد رخ می دهند. حوادث و فضای داستانهای این مجموعه، زندگی پرا از اندوه مردم آمریکای لاتین را روایت می کند. مارکز مانند روزنامه نگاری حرفه ای خاطرات و مشاهدات خود را از سفرهایی که به کشورهای مختلف داشته در قالب داستان توصیف کرده است. در یکی از داستانهای این مجموعه که اتفاقات آن در برزیل می گذرد، زنی سالخورده به سگش آموزش میدهد تا پس از مرگش بر مزار او گریه کند. داستان دیگری از این مجموعه در وین اتریش می گذرد. در این داستان زنی برای اینکه ازدواج کند دست به هر کاری می زند. در این مجموعه، داستانی با عنوان «سفر به خیر آقای رئیس جمهور» وجود دارد که عنوان کتاب هم از روی آن انتخاب شده است. این داستان درباره زندگی یک راننده آمبولانس و همسرش است که در اتفاقی غیرقابل پیش بینی مجبور می شود رئیسجمهور یکی از کشورهای آمریکای جنوبی را به عنوان مهمان به خانه خود ببرد و از او پذیرایی کند.
یکی دیگر از داستان های این مجموعه «فقط آمدهام که تلفن کنم» نام دارد. این داستان نوعی بیانیه علیه روانشناسی مدرن است. در داستان «فقط آمده ام که تلفن کنم» ماریا د لالوز سروانتس برای یافتن تلفن از یک بیمارستان روانی سر در میآورد.
کتاب سفر به خیر آقای رئیس جمهور