«همهٔ آدم ها در تجربه شان از جهان تنهایند. وقتی به سخنرانی کسی گوش می دهید، در حالی که صدها نفر اطرافتان هستند، شما در شنیدن کلمات به نوعی تنهایید. در یک کنسرت بزرگ، گرچه در میان هزاران نفرید، باز هم با موسیقی تنهایید، چون آنچه اهمیت دارد تجربهٔ شما از موسیقی است. واضح است که ما این تجربه ها را با دیگران هم در میان می گذاریم واکنش هایشان را تحلیل می کنیم و از واکنش های خودمان هم در قالب کلمات به آنها می گوییم، حتی می کوشیم تجربه مان از کنسرت یا سخنرانی را با ژست و ادا اطوار بیان کنیم اما بخشی از تجربه مان همیشه خصوصی و شخصی می ماند چون نمی توان آن را کاملا با دیگران در میان گذاشت. درد را معمولا نمی شود مطرح کرد. وقتی درد خیلی شدید شود، جهان و زبان فرد را نابود می کند. درد آدم را لال می کند. درد شدید را نمی توان با دیگران درمیان گذاشت، صرفا به این دلیل که وقتی درد همهٔ دنیای آدم می شود، دیگر جایی برای چیز دیگری باقی نمی گذارد».
به جز فصل اول که در مورد شکنجه و درد هستش به شخصه احساس میکنم کتاب تخصصی روانشناسی هست و کاربر عام مثه بنده آنچنان از خوانش این اثر بهره نخواهند برد