وندسن برای طیف وسیعی از مخاطبان می نویسد و مقدمه ای جذاب برای تفکر فلسفی در مورد ماهیت و اخلاق دروغ گویی ارائه می کند.
اگر صادقانه با دروغ پردازی مقابله کنیم، چه کنیم؟ . . . سوندسن به ما امکان دسترسی آسان به اندیشه بهترین و درخشان ترین سنت فلسفی را می دهد و این کار را با شوخ طبعی، جذابیت و وضوح انجام می دهد.
درک روزمره از حقیقت برای هدف ما کافی است حقایقی بدیهی مانند لندن پایتخت انگلیس است ۴۰ جولای روز استقلال ایالات متحده است، طلا از آب سنگین تر است خورشید بزرگ تر از ماه است و ۲۴+۲ هیچ فرد عاقلی در درستی این گزاره ها شک نخواهد کرد میتوان گفت که گزارههایی از این دست حقایق پارادایمی هستند. همچنین مایل ایم فکر کنیم که حقایق مشابهی وجود دارد که ما آنها را پیدا نکرده ایم و شاید هرگز پیدا نکنیم به عنوان مثال ما نمیدانیم چه کسی نخست وزیر سوئد اولاف پالمه را به گوچه مقامات سوئدی گفته اند که به اعتقاد آنها چه کسی مسئول قتل او بوده حقیقتی در این مورد وجود دارد که می توانستیم آن را کشف کنیم؛ بنابراین ادعای فلانی اولاف بالمه را به قتل رساند درست بود. این که بگوییم حقایقی اخلاقی یا زیبایی شناختی از این دست وجود دارند بحث برانگیزتر است، اما در این جا موضوع بیشتر از این دنبال نخواهد شد.
فلسفه دروغ گویی در ضعف روحی خلاصه میگردد که اگر درمان نگردد به مرور روح شما از ان لذت بیشتری میبرد و ضعیفتر میگردد