کتاب ساخت اجتماعی واقعیت

The Social Construction of Reality
(رساله ای در جامعه شناسی شناخت)
کد کتاب : 35530
مترجم :
شابک : 978-9644458934
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 302
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1966
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب ساخت اجتماعی واقعیت اثر پیتر برگر

کتاب ساخت اجتماعی واقعیت: رساله ای در جامعه شناسی شناخت ، کتابی است که در سال 1966 در مورد جامعه شناسی دانش توسط جامعه شناسان پیتر البرگر و توماس لاکمن نوشته شد. این کتاب در ایجاد زمینه ساخت گرایی اجتماعی تأثیرگذار بود.

برگر و لاکمن اصطلاح ساخت اجتماعی را در علوم اجتماعی وارد کردند و به شدت تحت تأثیر آثار آلفرد شوتز بودند. مفهوم محوری آنها این است که افراد و گروههای متقابل در یک سیستم اجتماعی ، به مرور زمان ، مفاهیم یا بازنمایی های ذهنی از اعمال یکدیگر را ایجاد می کنند و این مفاهیم در نهایت به نقش های متقابل تبدیل می شوند که بازیگران در رابطه با یکدیگر بازی می کنند. هنگامی که این نقش ها در اختیار سایر افراد جامعه قرار می گیرد تا بتوانند آنها را بازی کنند ، تعاملات متقابل نهادینه می شود. در این فرآیند ، معنا در جامعه نهادینه شده است. آگاهی و تصورات مردم (و اعتقادات) از آنچه در ساختار نهادی جامعه نهاده شده است. بنابراین واقعیت گفته می شود که از نظر اجتماعی ساخته شده است.

در سال 1998 انجمن بین المللی جامعه شناسی ، ساختار اجتماعی واقعیت را به عنوان پنجمین کتاب مهم جامعه شناسی قرن بیستم ذکر کرد.

کتاب ساخت اجتماعی واقعیت

پیتر برگر
پیتر لودویگ برگر (انگلیسی: Peter L. Berger؛ زادهٔ ۱۷ مارس ۱۹۲۹-درگذشت ۲۷ ژوئن ۲۰۱۷) جامعه‌شناس اتریشی‌الاصل آمریکایی که برای کارهای خود دربارهٔ جامعه‌شناسی شناخت، جامعه‌شناسی دین، مطالعات نوسازی، و کمک‌های نظری به نظریه جامعه‌شناختی، شناخته شده است.
قسمت هایی از کتاب ساخت اجتماعی واقعیت (لذت متن)
می توان موضعی میانه بین نسبی گرایی و بنیادگرایی اتخاذ کرد؛ نه فقط در حوزه دین و اخلاق بلکه در حوزه سیاست. ایدئولوژی های رادیکال اغلب بنیادگرایانی را می پرورد که می خواهند سلطه بدیهی جهان بینی شان را تثبیت کنند. از سوی دیگر نسبی گرایان سیاسی هم می خواهند سیاست را از هر حقیقت اخلاقی جدا کنند. ما نمی توانیم از آزادی ها و حقوق خودمان دم بزنیم اما آن را تا حد آرا یا سلیقه های محض تقلیل دهیم و مثلا بگوییم: «من شکنجه را محکوم می کنم، اما به حق تو برای مخالفت احترام می گذارم.» با همان لحنی که انگار داریم می گوییم: «من موتسارت را ترجیح می دهم اما تو آزادی بتهوون را ترجیح بدهی.» سیاست میانه روی هم از نسبی گرایی و هم از بنیادگرایی دوری می کند.