مخمور وقتی پی گیر می شود در می یابد که نفیسه توی یکی از فروشگاهها به صورت روزانه خرید می کند. صاحب آن فروشگاه فکر می کند نفیسه چون همیشه تنها به فروشگاه می آید می تواند دلیل خوبی باشدکه ممکن است شوهر نداشته باشد و می تواند گزینه ی مناسبی برای ازدواج باشد. نفیسه می گوید اصلا مرد بی ادبی نیست ولی دزدیده او را تعقیب کرده است وحتی تا دم درخانه شان هم آمده است.
نفیسه می داند نباید از مخمور توقع یقه گیری داشته باشد ولی از ترس اینکه مبادا یکی از همین روزها با گل و شیرینی سر برسد، پیشدستی می کنند و مخمورمجبور می شود علیرغم میلش برای اینکه به آن مرد به صورت مسالمت آمیز و غیرمستقیم بفهماند نفیسه شوهر دارد همراه او به آن فروشگاه برود و صاحب فروشگاه هم حساب کار دستش بیاید و دوره نیفتد دنبال زنهای...