1. خانه
  2. /
  3. کتاب بچه های قالیبافخانه

کتاب بچه های قالیبافخانه

3.9 از 1 رأی

کتاب بچه های قالیبافخانه

Bache-haye Ghalibaf-khaneh
انتشارات: معین
٪15
110000
93500
معرفی کتاب بچه های قالیبافخانه
"بچه های قالیبافخانه" عنوان رمانی است به قلم "هوشنگ مرادی کرمانی" که در آن از درد و رنج کودکانی می‌گوید که دوران نونهالی و نوجوانی خود را با کار روی فرش و قالی در شرایط نامناسب و چالش برانگیزی می‌گذرانند.
نخستین قصه از "بچه های قالیبافخانه" به قلم "هوشنگ مرادی کرمانی"، پیرامون زندگی یک پسربچه به نام "نمکو" است که از خانواده‌ای فقیر در یکی از روستاهای کرمان می‌آید. نمکو به دلیل فقر پدرش یدالله مجبور به کار در قالیبافی شده است. پدرش با کندن و فروش خار و خس بیابان امرار معاش می‌نمود اما در برابر ماموران ارباب روستا، اندک مالی را هم که در اختیار داشته، از دست می‌دهد. نمکو با یکی دیگر از "بچه های قالیبافخانه"، به نام "صفرو"، آشنا می‌شود که او هم در کارگاه قالیبافی مشغول به کار است و در مرارت و سختی‌های زندگی، اوضاعش دست کمی از نمکو ندارد. این شرایط سخت، نمکو و صفرو را به هم نزدیک می‌کند و در جایی که دیگر سختی فراتر از تحمل و توان آنها می‎شود، فکر فرار به سر پسرها می‎زند. قصه‎ی دوم نیز قصه‎‌ی پسری به نام "رضو" است که از ظلم ارباب به تنگ آمده و فقر و گرسنگی و کار سخت، طاقتش را طاق کرده است.
نویسنده از خاطرات دوران کودکی خود در سیرچ کرمان و روستاهای همجوار آن استفاده کرده تا این روایت تاثیرگذار را بنویسد و کتاب "بچه های قالیبافخانه" متشکل از دو خرده داستان است که بر اساس این تجربیات نوشته شده است. همین امر سبب شده تا مصائب و داغ و درد شخصیت‌های داستان، حقیقی‌تر جلوه کند و نویسنده با بهره‌گیری از عنصر حقیقت و تجربه‌ی ملموس، نیازی به اغراق و بزرگنمایی اوضاع نداشته باشد.
درباره هوشنگ مرادی کرمانی
درباره هوشنگ مرادی کرمانی
هوشنگ مرادی کرمانی (زاده ۱۶ شهریور ۱۳۲۳ در روستای سیرچ از توابع بخش شهداد کرمان) نویسنده معاصر ایرانی است. شهرت او به خاطر کتاب هایی است که برای کودکان و نوجوانان نوشته است.
قسمت هایی از کتاب بچه های قالیبافخانه

بچه ها مثل مارمولک به قالی نیمه بافته چسبیده بودند. روی رنگ ها کله می کشیدند. چشم ها در تاریک روشن قالیباخانه برق می زند . چشم ها درشت و سیاه بودند و از ته گودی صورت های زرد ، نخ را می پاییدند . نگاه ها و پنجه ها خسته و دقیق درگیر ساخت و پرداخت گل های ریزو درشت، سرخ و زرد و شاخ و برگ های سبز قالی بودند. صدای گامپ گامپ کلوزا و پاکی ، پچ پچ دخترها و گریه بچه ای شیر خوار با صدای یکنواخت و غم آور« نقش گو» همراه بود نقش گفتن بیشتر ناله بود زمزمه بود تا گفتن.

مقالات مرتبط با کتاب بچه های قالیبافخانه
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب بچه های قالیبافخانه"
4 نظر تا این لحظه ثبت شده است

دو داستان کوتاه درباره کرمان و قالیبافی و فرهنگش. آقای کرمانی نثر بسیار پخته و قدرتمندی داره، تصاویرش به شدت سینمایی و زنده ان و اونقدر جزئیاتِ مربوط و نامربوط به ما نشون میده که گاه حتا داستان برای ما مرز فیلم رو هم رد می‌کنه. انگار که خودمون ناظر اون اتفاقات هستیم، و این تجربه‌ی خوش آیندی بود برای من.

1401/06/27 | توسطفریبا.ع
3
|

تلخ .... میفهمی توی قالیبافی‌های قدیم چه ظلمهایی که نمیشده به آدما....

1401/06/19 | توسطImfarza
4
|

فوق العاده زیبا و غم‌انگیز. اگر با کار کودکان، شکنجه، بددهنی، فقر و توصیف زخم و درد، حالتون بد میشه شاید بهتره از این کتاب بگذرید.

1400/06/30 | توسطیاسمن
2
|
پاسخ ها

من خیلی از خوندنش فرار میکردم تا مجبور شدم نمکو رو خوندم حالم بد شد

1401/09/27|توسطکاربر سایت
0

کتاب‌های اقای هوشنگ مرادی فوق العاده بوی زندگی میده 'نثر روان و پر مغز پر از اطلاعات و سنت‌های مختلف مردم دهه ۵۰ و۴۰.. این کتاب ۲روایت واقعی از زندگی مردم ساده زیست و سختی کشیده ای هست که بسیار زیبا روی کاغذ اومده.. در کنار داستان اوردن لهجه شیرین کرمانی هم به نثرش خیلی شیرین و دلچسبه.. پیشنهادم اینه بخونید و لذت ببرید.

1399/12/09 | توسطعاطفه - کاربر سایت
4
|