موشو پیشانی اش را میگذاشت روی کله ی پدر و می خوابید . به بوی گردن و چسباندن دماغش به خال سیاه و گوشتی پشت گوش پدر ، عادت کرده بود و همین جور به صداهای بازار ، همهمه ی مشتری ها و کاسب ها ، بیا و بروی باربرها و صدای جرق و جریق چرخ دستی هاشان عادت داشت . صدای زنگوله ی دوچرخه ها ، ناله و التماس گداها ، شعرخوانی درویش ها ، داد و فریاد دست فروش ها و دوغ و شربت فروش ها ، بیدارش نمی کرد . صدای تنبک و آواز پدر در میان صداهای بازار راه پیدا می کرد و از این سر بازار تا آن سر می رفت . اگر « موشو » بیدار بود همراه آواز پدر و صدای تنبک دست می زد . با دستهای کوچولوش ، و مردم به پدر بیشتر پول می دادند...
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
کتابی فوق العاده ، کتابی که از ته دل شمارا میخنداند و غمگین میکند
سلام آقای هوشنگ مرادی کرمانی این کتاب بسیار آموزنده و زیباست ومن این کتاب راکه تهیه کردم وخواندنی بسیار عالی وزیبا بود ممنون که اینقدر زحمت کشیدین 💜💜👍🏻👍🏻🌹🌹
داستان در مورد کودکی به نام جعفر است که مردم به خاطر فرم قیافهاش «موشو» صدایش میکنند.
داستانی گیرا، روان و آموزنده که مناسب نوجوانان است و میتوانند ساعتها سرگرمشان کند
تلخ و شیرین، مثل همه آثار استاد مرادی کرمانی عزیز 😍
اخره داستان چی شد نفهمیدم
خیلی عالی بود ✨🙏🏻
کتاب بسیار پر معنا وجالبی هست.جمله هاومتنهای او باعث میشود همه چیز را جلوی چشمانت ببینی وصداهای داخل کتاب را در گوش هایت بشنوی انگار داخل کتاب هستی وآنچه در دنیای واقعی هست روحس نمیکنی.خیلی زیبا داستان زندگی افراد فقیر ومحروم جامعه را بیان میکند از نظر من کتاب بسیار خوبی هست👌
کتاب میخواد بگه نگاه افردا جامعه نسبت به کودکان کار خیلی بده و هیشکس بهشون کار نمیده و چون حالا موشو پدرش تنبک زن بوده و موشو علاقه داشته از نظر خودش کار خوبیه اما مردم اون رو تحویل نمیگیرن بردداشت من اینه برای اون چیزی که دوست داری بجنگ،کاری هم به بقیه نداشته باش چون تو خودتی:)
خیلی کتاب بدی است
سلام خیلی قصهی قشنگی هست 🙂 فقط من مفهومش رو نفهمیدم 😕
میخواد نگاه بد افراد به بچههای کار و اینکه چقدر اذیت میشن رو بگه
میشه یکی خلاصشو برای من بگه من وقت زیادی ندارم برای خوندن
راستش منم همین طور
راجع به اینه که تو جامعهی ما به هر کی انگ زدن دیگه روش میمونه و مردم هزار سال دیگه هم هر چی یارو پیشرفت کنه و عوض بشه اخرش بهش میگن موشو تنبکی
من اونو در ۱ساعت تموم کردم زیاد نیس
عالیه مرسی از شما
عالی هستش مرسی از شما عزیزان 💗💖💟
خیلی عالیه واقعا ممنون
به من از مدرسه گفتن که این کتابو خلاصه کنم الا اینو خوندم مغهوم کتاب رو فهمیدم ممنون
سلام میشه برای منم بگی من وقت ندارم بخونمن
نظرم عوض شد کامل خوندم قشنگ بود با معنا و احساسی
کسی هست کمک من کنه
خیلی مسخره است
اتفاقا قشنگترین وایب ایران قدیمو میده :) میشه تو فضاش زندکی کرد خیلی تهران قدیم قشنگه .. تا حالا تو کتاب زندگی نکردی؟:>
این کتاب بیشتر آموزنده و ادبی هست . ولیکن نگرشها به کتابها متفاوت هست .
بببخشید کتاب چند صفحه است؟
این کتاب ۱۰۲ صفحه است
عالیه خیلی کتاب جالبی هست
چرا انگشتهای دست «موشو» بلند بود؟
بخاطر اینکه از بچگی تلاش میکرد انگشت هاش برسه به وسط تنبک