صدای گلرخ می آمد . لالایی می خواند برای خواهر کوچولوش ، داشت خوابش می کرد : " الا ... لا ... لا انار و به خدا عمری به طفلم ده بیا دایه ، بیا دایه درخت گل بکن سایه که تا طفلم بیاسایه بیا باباش به باغش بر تماشا سیب و نارش بر الا... لا ... لا ... الا ... لا... لا"
مراد نرم نرمک از لب بام پایین خزید و آمد روی دیوار. سر دیوار نشست و آهسته گفت: -بیداری درویش؟ درویش از نی زدن دست کشید؟ -می بینی که . تو چرا نخوابیدی؟ -خوابم نمی برد. -حیف است که آدم بخوابد.با این هوا، با این مهتاب، با این ستاره ها، که بیدارند.
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
من زمان بچگی سال ۷۰ خوندم بسیار زیبا.همچنین داستا نهای هوشنگ گلشیری
نوشتههای مرادی کرمانی خیلی خالصانه ست. خیلی دلنشینه
یادش بخیر اویل دهه ۷۰ خوندم
من خیلی کتاب میخونم خیلیم کتاب دارم ولی کتاب نخل یک چیز دیگه است دربرابر کتاب هام توصیه میکنم بخرینش عالی فوق العاده است خیلی زیباست توصیه میکنم بخرینش
توصیه میکنم اهنگشم گوش بدی
سلام الهی که سلامت و سرشار از عشق باشید ، لطف بگید من کتاب نخل خرما رو چه جوری بخرم،
خیلی عالی ، من دیوانهی اثار استاد مرادی کرمانی ام
اره عالی اثار اقای کرمانی