بدون تردید لذت بخش.
به یاد ماندنی، تفکربرانگیز، عاطفی و بسیار خواندنی.
برانگیزاننده و سرگرم کننده.
فقط آدم های خوب، به خوبی خود شک می کنند.
یعنی میریام درک نمی کرد که ریچارد ممکن است بالاخره بی تاب شود؟ نمی فهمید که یک استاد چهل ساله که مقابل کلاسی پر از دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی ایستاده، ممکن است مجذوب آن بدن های جوان شود؟ این قدیمی ترین داستان دنیاست.
جالب اینجاست که دیگر ناراحتم نمی کند، ویرجینیا، منظورم وقتی است که دروغ می گویی. آنقدر دوستت دارم که از این بابت عصبانی نمی شوم. ممکن است آدم متقلبی باشی، حتی شاید کسی باشی که کار را تمام می کند و من را می کشد، ولی هیچ وقت از دوست داشتنت دست نمی کشم.
واقعا تامل برانگیزه این کتاب. رابطه عجیب پدربزرگ و نوه...