جذاب از بسیاری از جهات.
هیجان انگیز.
به شکل خیره کننده ای ژرف.
بی معنایی، دوست من، مایه ی هستی است. همه جا و همیشه با ماست. حتی جایی که هیچ کس حاضر نیست ببیندش: در فجایع، در جنگ های خونین، در بدترین بدبختی ها. پذیرفتنش در شرایط وخیم و صدا کردنش به نام، شجاعت می خواهد. اما صحبت از به رسمیت شناختنش نیست، بلکه باید بی معنایی را دوست داشت. باید آموخت که چگونه آن را دوست داشت. اینجا، در این باغ، مقابل ما.
زمان شتابان می گذرد؛ به لطف آن، نخست زنده ایم، یعنی این که متهم هستیم و محاکمه شده ایم، سپس می میریم، و چند سال دیگر هم با کسانی می مانیم که ما را شناخته اند، ولی خیلی زود تغییر دیگری صورت می گیرد: مردگان به مردگان قدیمی بدل می شوند، فقط چند نفری، کسان بسیار نادری، نام خود را در خاطره ها باقی می گذارند ولی محروم از هر گونه گواه واقعی، از هر گونه خاطره ی درست، به عروسک های خیمه شب بازی بدل می شوند.
وقتی آدم درخشانی می کوشد زنی را اغوا کند، این زن احساس می کند که در مسابقه ای شرکت کرده است. ناگزیر می شود که او هم بدرخشد. بدون مقاومت تسلیم نشود. حال آن که بی معنایی او را می رهاند. از قید احتیاط ها آزاد می کند. توقع هیچ گونه حضور ذهنی او را ندارد. او را بی هم و غم و بنابراین آسان تر قابل دسترسی می کند. ولی بگذریم، در مورد داردلو، تو نه با یک نفر بی معنا، بلکه با یک نفر خودشیفته سر و کار داری. به معنای درست کلمه توجه کن: آدم خودشیفته، فردی مغرور نیست. آدم مغرور، دیگران را تحقیر می کند، برای دیگران ارزشی کم قائل می شود. خودشیفته برای دیگران ارزشی بیش قائل می شود، زیرا در چشمان هر کس، تصویر خودش را می یابد و می خواهد آن را زیبا کند. بنابراین با خوشرویی به تمام آینه هایش می پردازد.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«کوندرا» یکی از متبحرترین رمان نویسان روزگار ماست. او نه تنها به نوشتن رمان های فوق العاده مشهور است، بلکه همواره به تحلیل آثار ادبی نیز دست زده است.
ترجمهی کدوم نشر بهتره؟
قبل از خواندن کتاب لازم است حتما با شیوه نوشتن کوندار آشنا باشید.
فصلهای کوچک این کتاب همچون پازل در کنار هم چیده میشود و خواننده همینطور که به پایان کتاب نزدیک میشود به کشفهای جالبی میرسد، در بخشهایی ازداستان نظرات فلاسفه ای چون هگل،کانت و شوپنهاور درباره دنیا و مسائل دیگر را میخوانیم ،تا جایی که فصل پایانی که همنام کتاب بوده و گویی نظر خود نویسنده پس از همه صاحب نظران درآن ارائه شده است... پ ن ١ : اولین تجربه از خوانش اثار کوندرا دلچسب بود .
در داستان این کتاب کوندرا به بحث هویت و معنای زندگی میپردازه. در طی داستان نویسنده به خوبی با نگاهی فلسفی به تشریح روابط انسانها و نحوه نگاه و طرز تفکر شخصیتها میپردازه و با توصیفات دقیقی که ارائه میده خواننده به خوبی با داستان همراه میشه.
یکی از بهترین کتاب هایی که در زمینه داستان فلسفی مطالعه کردم کوتاه به شدت تاثیر گذار