جذاب و ارزشمند.
داستانی فوق العاده پرظرافت و احساس برانگیز.
شاهکاری بزرگ و غیرقابل دسته بندی.
هیچ چیز بیشتر از آوردن دلیل برای توجیه بی فکری، به کوشش فکری نیاز ندارد.
احساس عشق، همه ی ما را دچار این توهم گمراه کننده می سازد که طرف خود را می شناسیم.
از این که خودشان باشند، خجالت نمی کشند و کوچکترین عقده ی حقارتی ندارند و دلیل قدرتشان دقیقا همین است.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«کوندرا» یکی از متبحرترین رمان نویسان روزگار ماست. او نه تنها به نوشتن رمان های فوق العاده مشهور است، بلکه همواره به تحلیل آثار ادبی نیز دست زده است.
خیلی بی معنی بود چندین موضوع رو به هم تداخل میزد
کتابی با سوژه ای متفاوت و غیرتکراری است که ارزش خوندن داره البته بحثهای فلسفی اون شاید نیازمند مطالعات بیشتری باشه. در معرفی کتاب بتینا برادر گوته اومده ولی بتینا از دوستداران گوته و دختر است. چاپ هفتم با ترجمه حشمت الله کامرانی از نشر علم دارای ویراستاری بسیار بد و با میانگین حداقل 3 غلط تایپی و نگارشی در هر صفحه میباشد البته نشر علم منکر چاپ آن میباشد
کتاب ،حاوی مفاهیم فلسفی ،روانشناختی و سیاسی زیادی است که گاهی اوقات انقدر گیج کننده میشد که مجبور میشدم یه صفحه رو دو بار بخونم یا حتی از سر بعضی از اونها که پیچیدهتر بود، بگذرم.یه جوری بود انگار کوندرا میخواست تمام افکار و عقیدهها و عقده هاش رو تو این کتاب بگنجونه که عاقبتش هم تبدیل شده بود به کتابی نه چندان دلچسب و کسل کننده که خواننده رو به زور دنبال خودش میکشونه
قهرمان اصلی کتاب از حرکت دست پیرزنی ساخته میشود که در استخر مشغول تعلیم شناست ،وقتی بیرون میآید برای مربی اش دست تکان میدهد و ازهمین حرکت است که شخصیت خیالی اگنس در ذهن نویسنده شکل میگیرد و به تبع اون در طول کتاب به داستان شخصیت هایی که مستقیم یا غیر مستقیم ،به اگنس مربوط هستند، پرداخته میشود.
کوندرا، که خودش شخصیتی تأثیرگذار در روایت دایرهوارِ داستانِ جاودانگی است، در این اثر ماجرای رابطهی پرمشکل و طنزآمیزِ گوته، همسرش کریستین و برادر کوچکتر گوته یعنی بتینا را در مقابل مثلثی امروزیتر متشکل از سه شخصیت پاریسی قرار داده است.
در داستان این کتاب کوندرا باز هم به سراغ انسان و نیازهای او رفته. در این کتاب میل به جاودانه بودن با نگاهی فلسفی به خوبی روایت میشه. در داستان همچنین به مسئله عشق با بیان فلسفی و دقیق پرداخته میشه که خواننده را به فکر وا میدارد.
ادامه...که کوندرا استادانه آنها را به کار میگیرد تا با شخصیت هایی مومی شکل مارا به تفکر وا دارد.فکر کن اگر آینه ای نبود تا صورتمان را ببینیم چه درکی از خویشتن داشتیم؟ علی یزدی ۱۳۹۹.۶.۱۵
ادامه....به هزار توی ذهن نویسنده میرویم... همین جاودانگی دلیلی میشود برای ورود گوته بزرگ به داستان و دوباره روابطی پدیدار میشود هول محور آرمانهای یک هنرمند و دوباره به یاری ژستهای مشترک گذشته و حال پیوند میخورند.هزاران پرسش اساسی شکل میگیرد و بی جواب باقی میماند.پیچیدگیهای روانشناسی روابط انسانی تحلیل جامعه شناسی انسان مدرن و ابزارهای ارتباطی که گاه به کمک ما میآیند و گاه بر ضد ما عمل مکنند و مفهوم تقدیر و سرنوشت همه در خلال واژه هایی به تصویر کشیده میشود که کوندرا...
اگنس جایی در کنار استخر شنا به صورت مفهومی انتزاعی(شخصیتهای کوندرا انسان نیستند. بلکه تمثیلی اند از انسان) زاده میشود .به یاری یک ژست..و جایی در خلال روایت داستان در میان رویدادهای ریز و درشت زندگی محو میشود.به همین سادگی... تمام کسانی که به نوعی با او رابطه دارند کم یا زیاد در این سرنوشت مختوم تاثیر گذارند و هم چنان که روایت چند وجهی قصه را به جلو میرانند ،بازیگر ژستهای عاریتی خویش اند.در کشاکش میان مفهوم عمیق جاودانگی و مفهوم عمیقتر زندگی(آنچنان که هست و آنچنان که میتوانست باشد و نیست)..
کتابی زیبا که ممکنه در قسمت هایی خسته کننده بشه ولی ارزش خواندن رو داره