1. خانه
  2. /
  3. کتاب جاودانگی

کتاب جاودانگی

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
2.71 از 7 رأی

کتاب جاودانگی

Immortality
ناموجود
345000
4.5 از 2 رأی

کتاب جاودانگی

Immortality
ناموجود
30000
معرفی کتاب جاودانگی
کتاب جاودانگی، رمانی نوشته ی میلان کوندرا است که نخستین بار در سال 1990 به چاپ رسید. مرگ و جاودانگی، موضوعات در هم تنیده ی اولین رمان کوندرا، پس از کتاب پرفروش خود «بار هستی» هستند. کوندرا، که خودش شخصیتی تأثیرگذار در روایت دایره‌وارِ داستانِ جاودانگی است، در این اثر ماجرای رابطه ی پرمشکل و طنزآمیزِ گوته، همسرش کریستین و برادر کوچکتر گوته یعنی بتینا را در مقابل مثلثی امروزی تر متشکل از سه شخصیت پاریسی قرار داده است: پل، همسرش اگنس و خواهر اگنس، لارا. اگنس پس از مرگ پدرش، به شکلی متفاوت با زندگی خود رو به رو می شود و درمی یابد در حالی که زندگیِ خوبی با همسرش داشته، هیچ گاه شورِ عشق را در آن احساس نکرده است. لارا که از همسرش جدا شده، هیچ وقت عشق را فراتر از شهوت تجربه نکرده است. هم اگنس و هم لارا به پل علاقه دارند و بدیهی است که منازعه ی میان آن ها برای به دست آوردن پل، تنها یک برنده خواهد داشت.
درباره میلان کوندرا
درباره میلان کوندرا
میلان کوندرا، زاده ی ۱ آوریل ۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی، نویسنده ی اهل چک است که از سال ۱۹۷۵ به فرانسه تبعید شد و نهایتا در سال ۱۹۸۱ به تابعیت فرانسه درآمد. او خود را نویسنده ای فرانسوی می داند و مصر است که آثارش باید چه در کتاب فروشی ها و چه در دسته بندی ادبی جزو ادبیات فرانسه محسوب شود. بهترین اثر کوندرا، بار هستی است. قبل از انقلاب مخملی ۱۹۸۹، حکومت کمونیستی کتاب های وی را در چک ممنوع کرده بود. او ترجیح می دهد به دور از هیاهوی شهرت زندگی کند و کمتر با رسانه ها گفت وگو می کند. میلان کوندرا تاکنون چندین بار نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات بوده است.خانواده ی او متعلق به طبقه ی اجتماعی متوسط و دارای سطح فرهنگی بالایی بودند. پدرش، لودویک کوندرا، نوازنده ی پیانو و شاگرد لئوش یاناچک بود و بین سال های ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۱ ریاست آکادمی موسیقی برنو را برعهده داشت. علاقه ی کوندرا به موسیقی در بسیاری از آثار او به ویژه رمان شوخی پیداست. میلان شعرگویی را از ۱۴ سالگی آغاز کرد و در ۱۷ سالگی پس از شکست آلمان به حزب کمونیست پیوست. به سال ۱۹۴۸ تحصیل خود را در رشته ی ادبیات و زیبایی شناسی در دانشگاه چارلز در شهر پراگ شروع کرد، ولی خیلی زود خود را به دانشکده فیلم منتقل کرد. در سال ۱۹۵۰ برای نخستین بار از حزب اخراج شد و تا سال ۱۹۵۶ اجازه ی ورود مجدد به حزب را پیدا نکرد. نخستین مجموعه شعر او با نام «انسان؛ بوستان پهناور» (یا انسان؛ بوستانی عظیم) که خوش بینی موجود و ادبیات دولتی را مورد انتقاد قرار می داد در ۱۹۵۳ چاپ شد. در ۱۹۵۵ شعر بلندش «ماه می گذشته» و بلافاصله بعد از آن دومین و آخرین مجموعه شعر او با نام «تک گویی» که در آن رفتارها و کردارهای انسانی و روابط عاشقانه بی پرده بازنمایی می شدند در ۱۹۵۷ منتشر شدند.او در سال ۱۹۶۰ گزیده اشعار گیوم آپولینر و تحلیلی از آن ها را چاپ کرد و در همین سال آموزش ادبیات در دانشکده سینما به عهده او گذاشته شد. نخستین نمایشنامه ی او با نام مالکان کلیدها که به دوران ترس و خشونت هنگام استیلای آلمان می پرداخت یک سال بعد به چاپ رسید.میلان کوندرا دوست دارد رمان هایش همچون سمفونی باشند و درون مایه های وجودی انسان را به ترنم درآورند. بهترین رمان های او را می توان «سمفونی هستی» نامید و زیبایی و بی کرانگی هنر رمان را در او ستود. چه خوب بود اگر می توانستیم خود را در فضای رمان رها سازیم؛ فضایی آزاد، شفاف، آکنده از تخیل و خلاقیت، سرشار از صدها حقیقت نسبی متضاد و ناهمگون؛ و چه خوب بود اگر می توانستیم جهان رمان را به راستی کشف کنیم.
ویژگی های کتاب جاودانگی
  • جزو پرفروش ترین کتاب ها و رمان های ایران
نکوداشت های کتاب جاودانگی

جذاب و ارزشمند.

Publishers Weekly

داستانی فوق العاده پرظرافت و احساس برانگیز.

Kirkus Reviews

شاهکاری بزرگ و غیرقابل دسته بندی.

Goodreads
قسمت هایی از کتاب جاودانگی

هیچ چیز بیشتر از آوردن دلیل برای توجیه بی فکری، به کوشش فکری نیاز ندارد.

احساس عشق، همه ی ما را دچار این توهم گمراه کننده می سازد که طرف خود را می شناسیم.

از این که خودشان باشند، خجالت نمی کشند و کوچکترین عقده ی حقارتی ندارند و دلیل قدرتشان دقیقا همین است.

مقالات مرتبط با کتاب جاودانگی
بررسی کتاب «بار هستی» اثر «میلان کوندرا»
بررسی کتاب «بار هستی» اثر «میلان کوندرا»
ادامه مقاله
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم

مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد

از شوخی تا جشن بی معنایی با میلان کوندرا
از شوخی تا جشن بی معنایی با میلان کوندرا

«کوندرا» یکی از متبحرترین رمان نویسان روزگار ماست. او نه تنها به نوشتن رمان های فوق العاده مشهور است، بلکه همواره به تحلیل آثار ادبی نیز دست زده است.

نظر کاربران در مورد "کتاب جاودانگی"
10 نظر تا این لحظه ثبت شده است

خیلی بی معنی بود چندین موضوع رو به هم تداخل میزد

1403/01/05 | توسطکاربر سایت
2
|

کتابی با سوژه ای متفاوت و غیرتکراری است که ارزش خوندن داره البته بحث‌های فلسفی اون شاید نیازمند مطالعات بیشتری باشه. در معرفی کتاب بتینا برادر گوته اومده ولی بتینا از دوستداران گوته و دختر است. چاپ هفتم با ترجمه حشمت الله کامرانی از نشر علم دارای ویراستاری بسیار بد و با میانگین حداقل 3 غلط تایپی و نگارشی در هر صفحه می‌باشد البته نشر علم منکر چاپ آن می‌باشد

1402/11/29 | توسطملک پور - کاربر سایت
4
|

کتاب ،حاوی مفاهیم فلسفی ،روانشناختی و سیاسی زیادی است که گاهی اوقات انقدر گیج کننده می‌شد که مجبور میشدم یه صفحه رو دو بار بخونم یا حتی از سر بعضی از اون‌ها که پیچیده‌تر بود، بگذرم.یه جوری بود انگار کوندرا می‌خواست تمام افکار و عقیده‌ها و عقده هاش رو تو این کتاب بگنجونه که عاقبتش هم تبدیل شده بود به کتابی نه چندان دلچسب و کسل کننده که خواننده رو به زور دنبال خودش می‌کشونه

1401/07/01 | توسطImfarza
5
|

قهرمان اصلی کتاب از حرکت دست پیرزنی ساخته می‌شود که در استخر مشغول تعلیم شناست ،وقتی بیرون می‌آید برای مربی اش دست تکان می‌دهد و ازهمین حرکت است که شخصیت خیالی اگنس در ذهن نویسنده شکل می‌گیرد و به تبع اون در طول کتاب به داستان شخصیت هایی که مستقیم یا غیر مستقیم ،به اگنس مربوط هستند، پرداخته می‌شود.

1401/07/01 | توسطImfarza
4
|

کوندرا، که خودش شخصیتی تأثیرگذار در روایت دایره‌وارِ داستانِ جاودانگی است، در این اثر ماجرای رابطه‌ی پرمشکل و طنزآمیزِ گوته، همسرش کریستین و برادر کوچکتر گوته یعنی بتینا را در مقابل مثلثی امروزی‌تر متشکل از سه شخصیت پاریسی قرار داده است.

1399/09/24 | توسطسجاد کریمی
6
|

در داستان این کتاب کوندرا باز هم به سراغ انسان و نیازهای او رفته. در این کتاب میل به جاودانه بودن با نگاهی فلسفی به خوبی روایت میشه. در داستان همچنین به مسئله عشق با بیان فلسفی و دقیق پرداخته میشه که خواننده را به فکر وا میدارد.

1399/07/10 | توسطسمیرا ستوده
5
|

ادامه...که کوندرا استادانه آنها را به کار میگیرد تا با شخصیت هایی مومی شکل مارا به تفکر وا دارد.فکر کن اگر آینه ای نبود تا صورتمان را ببینیم چه درکی از خویشتن داشتیم؟ علی یزدی ۱۳۹۹.۶.۱۵

1399/06/15 | توسطعلی یزدی
4
|

ادامه....به هزار توی ذهن نویسنده میرویم... همین جاودانگی دلیلی میشود برای ورود گوته بزرگ به داستان و دوباره  روابطی پدیدار میشود هول محور آرمان‌های یک هنرمند و دوباره به یاری ژستهای مشترک گذشته و حال پیوند میخورند.هزاران پرسش اساسی شکل میگیرد و بی جواب باقی میماند.پیچیدگی‌های روانشناسی روابط انسانی تحلیل جامعه شناسی انسان مدرن و ابزار‌های ارتباطی که گاه به کمک ما می‌آیند و گاه بر ضد ما عمل مکنند و مفهوم تقدیر و سرنوشت همه در خلال واژه هایی به تصویر کشیده میشود که کوندرا...

1399/06/15 | توسطعلی یزدی
3
|

اگنس جایی در کنار استخر شنا به صورت مفهومی انتزاعی(شخصیت‌های کوندرا انسان نیستند. بلکه تمثیلی اند از انسان) زاده میشود .به یاری یک ژست..و جایی در خلال روایت داستان در میان رویداد‌های ریز و درشت  زندگی محو میشود.به همین سادگی... تمام کسانی که به نوعی با او رابطه دارند کم یا زیاد در این سرنوشت مختوم تاثیر گذارند و  هم چنان که  روایت چند وجهی قصه را به جلو میرانند ،بازیگر ژست‌های عاریتی خویش اند.در کشاکش میان مفهوم عمیق جاودانگی و مفهوم عمیقتر زندگی(آنچنان که هست و آنچنان که میتوانست باشد و نیست)..

1399/06/15 | توسطعلی یزدی
3
|

کتابی زیبا که ممکنه در قسمت هایی خسته کننده بشه ولی ارزش خواندن رو داره

1399/04/01 | توسطسید علی محمد حسینی
8
|