بی همتا.
مسحورکننده.
در این داستان اسرارآمیز درباره ی سگی فیلسوف، کافکا به کاوش در محدودیت های دانش می پردازد.
چه قدر زندگی ام تغییر کرده است و در واقع چقدر تغییر نکرده است! اکنون که به گذشته فکر می کنم، دورانی را به خاطر می آورم که هنوز در میان جامعه ی سگان زندگی می کردم و در همه ی آن چه که آن ها را به خود مشغول می کند، شریک بودم، سگی در میان سگ های دیگر. با مشاهده ی دقیق تر به نظرم می آید که اینجا از دیرباز نقصی در کار بوده، شکاف باریکی، اثری از شکستگی وجود داشته است. در میان محترم ترین گردهمایی های اجتماعی احساس کمی ناخوشایندی وجودم را در برمی گرفت؛ آری، گاهی حتی در محفلی دوستانه، نه، گاهی نه، بلکه بارها و بارها. تنها نگاه یکی از همنوعان مورد علاقه ام، تنها آن نگاه، گویی او را به نوعی تازه دیده باشم، مرا شرمگین، متوحش، درمانده، آری مأیوس می ساخت.
من می کوشیدم خود را تا حدی آرام سازم، دوستانی که این موضوع را به آن ها اعتراف کرده بودم، کمکم کردند و دوباره دوران آرام تری فرا رسید، دورانی که فاقد چنین حوادث غیرمنتظره ای نبود، اما من این حوادث را در آن هنگام با خونسردی بیشتری می پذیرفتم و با خونسردی بیشتری به زندگیم وارد می کردم. حوادثی که شاید غم انگیز و خسته کننده بودند، اما مرا گرچه با خصوصیاتی کمی سرد، خوددار، ترسو، حسابگر، ولی در مجموع به مثابه ی یک سگ تمام عیار باقی گذاشتند.
پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
داستان های «فرانتس کافکا»، معنی هایی را در خود جای داده اند که تنها پس از مطالعه ی چندباره ی آثار او برای مخاطبین آشکار می شوند.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
مخاطبین امروزی می توانند قدردان براد باشند که آثار کافکا را نگه داشت ولی واقعیت امر این است که کتاب محاکمه به خاطر «یک خیانت در امانت» در دسترس ما است
مطالعه ی آثار عجیب و کابوس وار کافکا به ما یادآوری می کند که پشت نقاب زندگی روزمره ی هر فرد، یک زندگی عاطفیِ منحصر به فرد و پر فراز و نشیب وجود دارد.