1. خانه
  2. /
  3. کتاب قشنگ تر از تو

کتاب قشنگ تر از تو

3 از 1 رأی

کتاب قشنگ تر از تو

Piu bella di te
انتشارات: نیلا
ناموجود
15000
معرفی کتاب قشنگ تر از تو
لبرتو موراویا از نویسندگان برجسته و پرکار جان به در برده از دوران حاکمیت فاشیسم بر ایتالیا بود. این کتاب شامل شش داستان کوتاه از اوست که هر کدام یکی از دغدغه های عاطفی، خانوادگی، عاشقانه یا هویتی آدمی را به تصویر می کشد و با نقطه ی عطفی درگیرکننده و پایانی به خاطرماندنی داستان را در ذهن خواننده ماندگار می کند.
درباره آلبرتو موراویا
درباره آلبرتو موراویا
آلبرتو موراویا، زاده ی 28 نوامبر 1907 و درگذشته ی 26 سپتامبر 1990، رمان نویسی ایتالیایی بود.موراویا در رم به دنیا آمد. او در کودکی به بیماری سل استخوانی مبتلا شد و تا بیست سالگی با آن دست و پنجه نرم کرد. موراویا به دلیل بیماری، تحصیلات منظمی نداشت اما وقت خود را با مطالعه می گذراند. او در سال 1941 با الزا مورانته ازدواج کرد و در سال 1962 از او جدا شد. موضوعات اصلی آثار او، جنسیت، بیگانگی و هستی گرایی بود. موراویا می گوید: «در سال 1943 ابلاغی با دستوری محکم و قاطع صادر شد که دیگر به هیچ عنوان نباید بنویسم.» او را وادار کردند برای سینما به عنوان منبع درآمد کار کند: دو نمایشنامه باری کاستلانی بدون امضار نوشت، شلیک هفت تیر و زازا. در طی چهل و پنج روز به عضویت روزنامه کوررادو آلوارو با نام «پوپولودی رما» درآمد. خودش می گوید: «فاشیسم با آلمانی ها بازگشت و من باید فرار می کردم چرا که شناسایی شده بودم و و (از سوی مالاپارته) یعنی در فهرست اسامی ای بودم که باید دستگیر می شدند.» با السامورانته به سوی ناپلی می گریزد ولی موفق نمی شود و مجبور می شود در کلبه ای نزدیک فوندی میان دهقانان به مدت نه ماه به سر برد. او در این باره می گوید: «این دومین تجربه مهم من در زندگی بعد از آن بیماری بود. تجربه ای که به من نیرو بخشید.»
قسمت هایی از کتاب قشنگ تر از تو

وقتی دختربچه بودم، مادرم، شاید برای این که متوجه نشوم ما فقیریم و من عروسکی فکسنی دارم که مختص بچه های فقیر است، ترانه ای یادم داده بود که از جمله می گفت: «عروسکم قشنگه، حتی قشنگ تر از من...». اما این فقط دروغی ترحم آمیز بود، چون من خیلی قشنگ تر از عروسکم بودم. فقیر بودیم، اما خانواده مان از لحاظ زیبایی چیزی کم نداشت. بزرگ شدم و همچنان زیبا ماندم، یا حتی بهتر است بگویم روز به روز زیباتر شدم؛ در پانزده سالگی زیباتر از ده سالگی و در هجده سالگی زیباتر از پانزده سالگی. آن قدر زیبا بودم که یکی از آن تابستان ها در ساحلی که برای ییلاق رفته بودیم، تاج ملکه ی زیبایی را به سرم گذاشتند.

متاسفانه در تمدنی زندگی می کنیم که ویژگی اصلی اش ایجاد زیباترین اشیا برای اشخاصی است که مالکشان اند و از آنها استفاده می کنند .

مقالات مرتبط با کتاب قشنگ تر از تو
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»

در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب قشنگ تر از تو" ثبت می‌کند