1. خانه
  2. /
  3. کتاب تو که‎ منو می شناسی‎ کارلو

کتاب تو که‎ منو می شناسی‎ کارلو

3.5 از 1 رأی

کتاب تو که‎ منو می شناسی‎ کارلو

Tu Mi Conosci Carlo
انتشارات: نیلا
٪15
20000
17000
معرفی کتاب تو که‎ منو می شناسی‎ کارلو
مردی که سال هاست دوران جوانی را پشت سرگذاشته و بیش تر ایام زندگی را، همراه با همسرش، در محله فقیرنشین شهرگذرانده، پس از سال ها، روزی، یکی از دوستان دوران جوانی خویش به نام "کارلو" را می بیند. کارلو در یکی از بهترین مناطق شهر ساکن است و مرد هر سال، در روز میلاد مسیح برای تبریک عید نزد وی رفته و دوست بازیافته اش به عنوان صدقه تعدادی پوشاک و مواد غذایی به او هدیه می دهد. پس از ده سال، مرد بر آن می شود که از شغل و موقعیت اجتماعی کارلو، اطلاعاتی به دست آورد. اما در ملاقات با وی از هر راه که وارد می شود به بن بست می رسد. سرانجام آخرین حربه را به کار برده و کارلو را متهم به دزدی آرا و عقاید خویش نموده و ادعا می کند هر آن چه دراختیار کارلوست، حق وی بوده است. مرد ثروتمند پس از شنیدن این مسئله او را از خانه اش دست خالی بیرون می راند. چند دقیقه بعد، مرد باز می گردد و با تظاهر به فقر بسته از پیش آماده شده را از خدمتکار کارلو گرفته و باز می گردد.
درباره آلبرتو موراویا
درباره آلبرتو موراویا
آلبرتو موراویا، زاده ی 28 نوامبر 1907 و درگذشته ی 26 سپتامبر 1990، رمان نویسی ایتالیایی بود.موراویا در رم به دنیا آمد. او در کودکی به بیماری سل استخوانی مبتلا شد و تا بیست سالگی با آن دست و پنجه نرم کرد. موراویا به دلیل بیماری، تحصیلات منظمی نداشت اما وقت خود را با مطالعه می گذراند. او در سال 1941 با الزا مورانته ازدواج کرد و در سال 1962 از او جدا شد. موضوعات اصلی آثار او، جنسیت، بیگانگی و هستی گرایی بود. موراویا می گوید: «در سال 1943 ابلاغی با دستوری محکم و قاطع صادر شد که دیگر به هیچ عنوان نباید بنویسم.» او را وادار کردند برای سینما به عنوان منبع درآمد کار کند: دو نمایشنامه باری کاستلانی بدون امضار نوشت، شلیک هفت تیر و زازا. در طی چهل و پنج روز به عضویت روزنامه کوررادو آلوارو با نام «پوپولودی رما» درآمد. خودش می گوید: «فاشیسم با آلمانی ها بازگشت و من باید فرار می کردم چرا که شناسایی شده بودم و و (از سوی مالاپارته) یعنی در فهرست اسامی ای بودم که باید دستگیر می شدند.» با السامورانته به سوی ناپلی می گریزد ولی موفق نمی شود و مجبور می شود در کلبه ای نزدیک فوندی میان دهقانان به مدت نه ماه به سر برد. او در این باره می گوید: «این دومین تجربه مهم من در زندگی بعد از آن بیماری بود. تجربه ای که به من نیرو بخشید.»
دسته بندی های کتاب تو که‎ منو می شناسی‎ کارلو
مقالات مرتبط با کتاب تو که‎ منو می شناسی‎ کارلو
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»

در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب تو که‎ منو می شناسی‎ کارلو" ثبت می‌کند