کتاب دخترعموی من راشل; کتاب دخترعموی من راشل

کتاب دخترعموی من راشل

My Cousin Rachel

کد کتاب : 39654
مترجم :
شابک : 978-6004680394
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 480
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1951
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
کتاب دختر عموی من راشل; کتاب دختر عموی من راشل
دختر عموی من راشل
My Cousin Rachel

کد کتاب : 110975
مترجم : جواد علامیر دولو
شابک : 978-6226640350
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 432
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1951
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
کتاب دخترعموی من راشل; کتاب دخترعموی من راشل
دخترعموی من راشل
My Cousin Rachel

کد کتاب : 65430
مترجم :
شابک : 978-9645732385
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 503
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1951
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---
کتاب دختر عموی من راشل;
دختر عموی من راشل
My Cousin Rachel

کد کتاب : 110216
مترجم :
شابک : 978-6008394693
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 464
سال انتشار شمسی : 1396
سال انتشار میلادی : 1951
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---
دافنه دوموریه
دام دافنه دو موریه، بانو براونینگ، متولد ۱۳ مه ۱۹۰۷ در لندن - ۱۹ آوریل ۱۹۸۹، که بیشتر با نام دافنه دوموریه در دنیای ادبیات شناخته شده است، رمان نویس و نمایشنامه نویس معروف بریتانیایی است که بیشتر شهرتش را مدیون رمان ربه کا (۱۹۳۸) می باشد. همچنین داستان کوتاه او به نام پرندگان نیز معروف است. بعدها این دو کتاب توسط آلفرد هیچکاک به فیلم تبدیل شدند.دافنه دوموریه در لندن متولد شد و دومین فرزند از سه دختر بود. پدرش، سر جرالد دوموریه و مادرش موریل بیمونت، به هنرپیشگی اشتغال داشتند. پدر بزرگ او، جرج ...
دسته بندی های کتاب دخترعموی من راشل
داستان معمایی
ادبیات انگلیس
داستان تاریخی
ادبیات داستانی
ادبیات کلاسیک
دهه 1950 میلادی
رمان
قسمت هایی از کتاب دخترعموی من راشل (لذت متن)
در دوران کودکی من، اعدام محکومین به روش های امروزی انجام نمی گرفت و من خوب به خاطر می آورم روزی شاهد جسد مردی بودم که دست بسته در محل تقاطع دو جاده به دار آویخته شده بود. صورت و بدن این مرد را آغشته به قیر کرده بودند، تا جسدش دیرتر فاسد شود و مردم بتوانند مدت بیشتری او را تماشا کنند. این جسد پنج هفته بر دار آویزان بود تا بلاخره روزی آن را پایین آوردند. من در هفته چهارم آن را دیدم. جسد بر فراز چوبه دار بین زمین و آسمان و یا به قول پسر عمویم «آمبرویز» بین بهشت و دوزخ تکان می خورد و...