هم پرالتهاب و هم زیبا.
تأملی جذاب بر بار آزادی.
حماسه ای تاریخی که حرف های زیادی درباره ی جهان کنونی برای گفتن دارد.
اولین اربابم همانطور که برای بقیه اسم گذاشته بود، برایم اسم انتخاب کرد. من با اسم «جورج واشنگتن بلک» یا همان «واشنگتن» که با آن شناخته شده بودم، تعمید داده شدم. او با تمسخر زیاد می گفت که در من پیدایش یک ملت، رئیسی از جنگجویان و سرزمینی از لذایذ و آزادی را دیده است.
البته همه ی این ها برای موقعی بود که صورتم هنوز نسوخته بود. قبل از آن که به وسیله ی بالون در آسمان شب حرکت کنم و از «باربادوس» فرار کنم و قبل از آن که بفهمم تعقیب شدن برای گرفتن جایزه ای که برای سر کسی تعیین شده، چه حسی دارد. قبل از آن که آن سفید پوست جلوی رویم بمیرد.
همه ی ما باید داستان های مربوط به تولدمان را صرفا باور کنیم، چون با این که در آن ها حضور داریم، اما هنوز آنجا نیستیم.