کتاب ساداکو

Sadako
کد کتاب : 43785
مترجم :
شابک : 978-6004611510
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 328
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب ساداکو اثر سوزوکی کوجی

کتاب «ساداکو» اثر سوزوکی کوجی، یکی از آثار برجسته و معروف در ژانر ترسناک و معمایی است که در سال 1991 منتشر شد. این کتاب بخشی از مجموعه‌ای است که با عنوان "حلقه" شناخته می‌شود و به طور خاص به داستانی پیرامون یک نوار ویدئویی نفرین‌شده می‌پردازد که مرگ‌های مرموزی را به دنبال دارد. داستان کتاب با مرگ چهار جوان به طرز مرموز و همزمان در یک روز آغاز می‌شود. این اتفاق به سرعت توجه رسانه‌ها و مردم را به خود جلب می‌کند. آساکاوا، روزنامه‌نگاری پرتلاش و دقیق، تصمیم می‌گیرد تا به تحقیق درباره این وقایع بپردازد و علت اصلی این مرگ‌ها را کشف کند. او به زودی متوجه می‌شود که تمامی این قربانیان، یک هفته قبل از مرگشان یک نوار ویدئویی خاص را تماشا کرده بودند. آساکاوا با دنبال کردن سرنخ‌ها و اطلاعاتی که به دست می‌آورد، به مکان‌های مختلفی سفر می‌کند و با افراد مختلفی مصاحبه می‌کند تا به حقیقت پشت این نوار ویدئویی پی ببرد. او سرانجام موفق به پیدا کردن نوار ویدئویی نفرین‌شده می‌شود و آن را تماشا می‌کند. پس از دیدن این نوار، پیامی ترسناک دریافت می‌کند که او را از مرگ قریب‌الوقوعش باخبر می‌کند.
در این مرحله از داستان، آساکاوا تنها یک هفته فرصت دارد تا راز نوار ویدئویی را کشف کند و از مرگ حتمی خود و خانواده‌اش جلوگیری کند. او با همکاری دوستان و همکارانش، به جستجو و تحقیق بیشتری می‌پردازد و سعی می‌کند که تاریخچه و منشا این نوار نفرین‌شده را پیدا کند. در طی این تحقیقات، او به داستانی قدیمی درباره دختری به نام ساداکو می‌رسد که قدرت‌های ماورایی داشته و به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسیده است. روح ساداکو اکنون در این نوار ویدئویی حضور دارد و هر کسی که آن را تماشا کند، به زودی خواهد مرد. سوزوکی کوجی با استفاده از عناصر ترسناک و معمایی، داستانی پرهیجان و دلهره‌آور خلق کرده است که تا پایان خواننده را در تعلیق نگه می‌دارد. او با توصیفات دقیق و جزئیات جذاب، فضایی وهم‌انگیز و ترسناک را به تصویر می‌کشد که خواننده را به دنیای تاریک و مرموز داستان می‌کشاند. شخصیت‌پردازی قوی و ساختار منسجم داستان نیز از دیگر نقاط قوت این کتاب است که باعث شده "ساداکو" به یکی از آثار برجسته و ماندگار در ادبیات ترسناک تبدیل شود. رمان ساداک تنها یک داستان ترسناک نیست، بلکه به موضوعاتی مانند انتقام، عدالت و ترس‌های ناشناخته انسانی می‌پردازد. سوزوکی کوجی با مهارت و دقت بالا، این مضامین را در قالب داستانی پرهیجان و نفس‌گیر بیان می‌کند که خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند

کتاب ساداکو

سوزوکی کوجی
کوجی سوزوکی (متولد 13 مه 1957) نویسنده ژاپنی است ، که در هاماماتسو متولد شد و در توکیو زندگی می کند. سوزوکی نویسنده رمان های "حلقه" است که در قالب های دیگری از جمله فیلم ، مانگا ، مجموعه های تلویزیونی و بازی های ویدیویی اقتباس شده است.
قسمت هایی از کتاب ساداکو (لذت متن)
آساکاوا از اتاق ژاپنی بیرون خزید، نگاهی به پله ها انداخت و وارد اتاق ساتوکو شد. از اینکه به این شکل وارد حریم خصوصی یک فرد مرده می شد حس آزاردهنده ای به او دست داد. کاری بود که همیشه خودش را از آن برحذر داشته بود؛ اما با خودش گفت برای هدفی بزرگ، برای رسوا کردن یک پلیدی چاره ای جز انجام این کار ندارد. از خودش که آسمان ریسمان می بافت تا اصول اخلاقی اش را تغییر دهد خجالت کشید. او فقط داشت کارش را توجیه می کرد. با خود گفت: «برای مقاله نوشتن که این کار را نمی کنم، فقط می خواهم زمان و مکان مشترکی را میان این چهار نفر پیدا کنم، همین. با اجازه!» و وارد شد.

کشوی میز را باز کرد. درون آن نوشت افزار و وسایلی که یک دختر دبیرستانی معمولی از آن ها استفاده می کند به طرز بسیار تمیز و مرتبی گذاشته شده بودند: سه عکس، جعبه های کوچک، نامه، دفترچه یادداشت و لوازم خیاطی. آساکاوا با خود گفت: «یعنی پدرومادرش پس از مرگش به وسایلش دست زده اند؟ نه، این طور به نظر نمی رسد. کلا بچۀ تمیز و مرتبی بوده است. اگر دفتر خاطراتی از او پیدا کنم، خیلی سریع به نتیجه می رسم؛ دفتر خاطراتی که مثلا داخلش نوشته باشد در ماه فلان، روز فلان با تسوجی هاروکو، نومی تاکهیکو و ایواتا شینئیچی چهار نفری... » آساکاوا دفترهایی را که داخل قفسه بودند برداشت و ورق زد. در انتهای کشو، یک دفترچه خاطرات را یافت که کاملا به آن می خورد مال یک دختر باشد، اما فقط در چند صفحۀ ابتدایی آن جهت خالی نبودن عریضه چیزی نوشته شده بود و تاریخ آن ها به مدت ها قبل مربوط می شد.

در قفسۀ کنار میز کتابی نبود و به جای آن یک سرویس آرایش کوچک و قرمزرنگ با طرح گل قرار داشت. کشوی آن را باز کرد. تعدادی زیورآلات ارزان قیمت در آن بود. ظاهرا خیلی زود آن ها را گم وگور کرده بود و تقریبا همۀ گوشواره ها یک لنگه کم داشتند. چند تار موی نازک هم به یک شانۀ جیبی پیچیده بودند.