از دوازده داستان مجموعه، هفت داستان دربارۀ عشق هستند. البته این داستان ها دربارۀ چیزهای دیگر هم هستند، اما مسلما عشق تم اصلی و برجستۀ آن هاست. و همه دربارۀ شکنندگی، رازآمیز بودن و فرّار بودن عشق. در همۀ این داستان ها، معلوم است زیبایی عشق زمان درازی نمی پاید و همین موضوع عاشق را در تبدیل آن به وصلت دائم ازدواج به تردید می اندازد و چه بسا وقتی این وصلت به دلایل مختلف شکل نمی گیرد، عاشق به خودش می گوید «خوب شد با او ازدواج نکردم».
فهرست داستان های کتاب: (پولینکا / ۱۸۸۷ - حادثه ای در زندگی یک پزشک / ۱۸۹۸ - وروچکا / ۱۸۸۷ - می خواهد بخوابد / ۱۸۸۸ - خانه ای با اتاق زیر شیروانی / ۱۸۹۶ - جان دلم / ۱۸۹۸ - دربارۀ عشق / ۱۸۹۸ - یونیچ / ۱۸۹۸ - لجن / ۱۸۸۶ - آنا به گردن / ۱۸۹۵ - خانمی با سگ کوچک / ۱۸۹۹ - عروس / ۱۹۰۳)
معمولا عشق را به شعر درمی آورند و با گل و بلبل می آرایند، اما ما روس ها عشقمان را با پرسش های حیاتی زینت می دهیم، و از میان آنها هم بی رنگ و بوترین را انتخاب می کنیم. در مسکو که دانشجو بودم معشوقی داشتم، بانویی جذاب که هر بار او را در آغوش می گرفتم به این فکر می کردم که ماهانه چقدر می توانم به او بدهم و اینکه گوشت گاو چند است. به این ترتیب زمانی هم که عاشق می شویم این پرسش ها را رها نمی کنیم: شرافتمندانه است یا غیر شرافتمندانه؟ هوشمندانه است یا احمقانه؟ این عشق ما را به کجا می کشاند؟ و ... این که این پرسش ها خوبند یا بد نمی دانم، اما این را می دانم که آدم را ارضا نمی کنند، به خشم می آورند و مانع راه اند.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
یکی از مهم ترین عناصر ادبی در آثار چخوف، «شخصیت» است؛ او نویسنده ای بود که احساسات زیادی برای هیجانات درونی شخصیت هایش داشت.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
چخوف عالیه، هراثری از چخوف دیدید بخونید، البته اگر داستانهاش تکراری نباشن، چون یکسری از داستانهای کوتاه چخوف که ترجمه شده، تو تمام مجموعه داستانهای کوتاه چاپ میشن و دیگه ناشر زحمتی به خودش نمیده برای ترجمه آثار ترجمه نشده و کمتر شناخته شده !
به نظر من این زحمت را مترجم باید بخودش بدهد وقتی میخواهد دست به ترجمه بزند مخصوصا چخوف که سروژ اسسپانیان احمد گلشیری وو.. داستانهای کوتاه متعددی ازین غول کوتاه نویسی برگردان کرده اند .
این کتاب را به شدت توصیه میکنم.. خیلی خیلی زیباست .. من یک مدت میخواستم ادبیات روس نخونم.. اما این کتاب چنان کششی داشت که نتونستم کنارش بگذارم
ادبیات کلاسیک دو کفه دارد روس و فرانس البته که کفه روس وزینتر است .بعضی آثار مهاصر روس و فرانس هم خوب است . به هر حال نمیشه کتابخوان باشی و از این ادبیات اجتناب کنی.