شبی تاریک و ظلمانی در فصل خزان بود. صراف پیر، آشفته و بی قرار در اتاق مطالعه ی خود بالا و پایین می رفت. دلیل آشفتگی او، یادآوری ضیافتی بود که پانزده سال پیش در یک شب پاییزی ترتیب داده بود. در آن ضیافت، جمع کثیری از متفکران و صاحبان اندیشه حضور داشتند و بحث هایی جالب میانشان رد و بدل می شد که در آن میان، بحث درباره ی مجازات اعدام حسابی داغ شده بود. اکثر مهمانان و از جمله روزنامه نگارن و روشنفکران، مخالف مجازات اعدام بودند و آن را منسوخ، غیراخلاقی و مایه ی ننگ و کسر شأن کشورهای متمدن برمی شمردند. به زعم برخی از آنها، مجازات اعدام در همه جا می بایست با حبس ابد جایگزین می شد. صراف که میزبان آنان بود، گفت: «با شما موافق نیستم! البته من نه اعدام را تجربه کرده ام، نه حبس ابد، اما به نظرم مجازات اعدام اخلاقی تر و انسانی تر از حبس ابد است. اعدام، بلافاصله آدم را می کشد، اما حبس ابد، مرگی تدریجی و عذاب آور است. کدام جلاد انسان تر است؟ آن که ظرف چند دقیقه جانتان را می گیرد و راحتتان می کند، یا کسی که سال های متمادی، ذره ذره شیره ی جانتان را می مکد؟»...
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
یکی از مهم ترین عناصر ادبی در آثار چخوف، «شخصیت» است؛ او نویسنده ای بود که احساسات زیادی برای هیجانات درونی شخصیت هایش داشت.
رمان شاهکار چخوف اثر انتوان چخوف به نام شورط بندی رو موجود کنید
داستانی به شدت جذاب و قشنگ در رابطه با مرگ و زندگی