جهان پهلوان زال با کام و ناز/ چو بشنید گفتار ریدک به راز دلنواز: (ثفت فاعلی مرکب) دل نوازنده، خاطرنواز، تسلی دهنده، دل آرام (کاربرد صفت به جای موضوف جمع: نیزان) کنیزکان دلنواز، کنیزکان خاطرنواز *هرچه از آن کنیزکان خاطر نواز شنیده بود، همه را محرمانه به زال گفت.
پریروی گلرخ بتان طراز/ برفتند بردند پیشش نماز 1.س - “و” را افزون دارد. 2.خ 2 - چک رخ پریروی گلرخ: (ترکیب وصفی) پریچهره ی گل رخسار. طراز: ناحیه ای در مشال شرقی خراسان که مردمان آن جا به زیبایی نامی بودند. پریروی گلرخ بتان طراز: (ترکیب وصفی + ترکیب اضافی) بتان پریروی گلرخ طراز، زیبارویان پریچهره ی گل رخسار شهر طراز (مقصود کنیزان رودابه است) نماز بردن: (مصدر مرکب) احترام کردن، تعظیم کردن، ستایش کردن. *کنیزان رودابه، زیبارویان گلچره ی خوبروی طرازی، پیش رفتند و به زال احترام و تعظیم کردند.
ز گفتار و دیدار و رای و خود/ بدان تا به خوی وی اندرخورد 1.ل - بدان تا که با او کی، س - بدان تا به خو با کی، ح - شکل دست خورده ای از نسخه ل را آورده است. 2.ف - این بیت و بیت بعد را ندارد. خوی: خصلت، سرشت، خلق اندر خوردن: (مصدر مرکب) سزاوار بودن، شایسته بودن، مورد پسند بودن. *درباره طرز سخن گفتن و چهره و اندیشه و خرد او پرسید برای آن که بداند رودابه با خلق و خوی او سازگار است و مورد پسندش است یا نه.
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.