در میان بسیاری از صفات برجسته گاندی جی، به نظر من، دو صفت بیش از همه قابل ذکر است: نترسیدن و نداشتن نفرت. امروز ترس و نفرت بر جهان چیره شده. هیچ صفتی را بدتر از این دو نمی توان برای یک فرد یا یک ملت تصور کرد. نسل گذشته آکنده از ترس و نفرت بود و نسل امروز در سایه آنها رشد می کند.
گاندی جی نیم قرن مردم هند را تربیت کرد و به اندیشه آنها جهت داد. ما از شکستها و عقب ماندگیهای اصلی خود خلاص نشدیم اما از او چیزهای بسیاری آموختیم و بخشی از آنچه آموخته ایم هنوز هم باقی است و جزو سنتهای هندی و میراث نژاد ما شده است. مردم ما گاهی با یکدیگر می ستیزند؛ من، اما، تصور می کنم، در مجموع، از نفرت به دورند..
نام حقیقی او مهنداس کرم چند گاندی است. در کشور نیمه مستقل کوچکی واقع در شمال غربی هندوستان، در شهر پوربندر (شهر سفید) در کنار دریای عمان، در اکتبر ۱۸۶۹ به دنیا آمده است. از نژادی زنده و پرجوش است که تا دیروز، هنوز بر اثر جنگ های داخلی منقلب بود. نژادی باحرارت و دارای شمّ کافی در امور تجاری که با تجارت خود از عدن به زنگبار شهرت یافته است. پدربزرگ و پدرش هر دو نخست وزیر بودند که به جرم استقلال رأی مغضوب واقع شدند و مجبور به فرار گردیدند و حیات ایشان در معرض تهدید بود. گاندی از محیطی ثروتمند و هوشمند و تربیت شده برخاسته است ولی از طبقات ممتاز نیست. پدر و مادرش از پیروان طریقت «جائینیسم» مذهب هندو بودند و یکی از اصول عمدۀ فرقۀ نامبرده عقیدۀ «آهیمسا» است که گاندی می بایست فاتحانه در جهان استوار سازد.
در نظر پیروان جائینیسم، محبت راهی است که بیش از درایت رهنمون بشر به خداوند است. پدر مهاتما کمترین ارزشی برای پول قائل نبود و به همین جهت چون همۀ ثروت خود را در راه امور خیریه خرج کرده بود چیزی برای فرزندان خود به جا نگذاشت. مادرش که سخت مقدسه بود، سنت الیزابت هندوستان به شمارمی رفت و کاری جز روزه گرفتن و صدقه دادن و تیمار بیماران نداشت.