جادهی لسآنجلس دومین جلد از چهارگانهی باندینی جان فانته است. فانته در این رمان باندینی جوان را به تصویر میکشد که با روح سرکشش خود را بالاتر از دیگران میبیند و نمیتواند در شغل ثابتی باقی بماند. چرا که در آرزوی نویسندگی است. این رمان از این نظر خواننده را به یاد چارلز بوکوفسکی می اندازد. منتقدان و مخاطبان دوآتشه، جادهی لسآنجلس را رمان کلاسیک گمشدهای می دانند که مدت ها از زمانهی خود جلوتر بوده و چنان طنز دست اول و تازهای دارد که گویی همین امروز نوشته شده است.
درباره جان فانته
جان فانته، زاده ی 8 آپریل 1909 و درگذشته ی 8 می 1983، نویسنده ای ایتالیایی-آمریکایی بود. فانته در دنور به دنیا آمد. او ابتدا به چندین مدرسه ی کاتولیک در بولدر رفت و سپس وارد دانشگاه کلرادو شد. فانته در سال 1929 از کالج کناره گرفت و به منظور تمرکز بیشتر بر نویسندگی، به کالیفرنیای جنوبی نقل مکان کرد.
گریه کن، آرتورو. بگذار اشک هایت جاری بشن. چن زندگی تو پر از کشمکشه، تا لحظه ی آخر نبردی تلخه و جز خود تو، هیچکس خبر ندراه، فقط و فقط خودت می دونی، جنگجویی زیبا که تنها می جنگه و مصمم، قهرمانی بزرگ که دنیا لنگه اش رو ندیده.