مک کالرز با نگرش جامع و قطعیتی بی کران داستان می نویسد.
این اثر، نشانگر دوران اوج مک کالرز است.
مک کالرز کاری می کند تا شخصیت هایش در عمق ذهن مخاطب نقش ببندند.
شاید وقتی آدم ها آن قدر شدید، آرزوی داشتن چیزی را داشتند، آن آرزو وادارشان می کرد که به هر چیزی که ممکن بود خواسته شان را برآورده کند، اعتماد کنند.
می خواهم، می خواهم، می خواهم، تنها چیزی بود که می توانست به آن فکر کند؛ اما نمی دانست که این خواسته ی شدید چیست.
در چهره اش، آرامشی عمیق پدیدار شد که بیشتر در چهره ی آدم های خیلی غمگین یا افراد خیلی دانا دیده می شود. اما او همچنان، همیشه ساکت و تنها، در خیابان های شهر پرسه می زد.
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند