1. خانه
  2. /
  3. کتاب سه برخوانی

کتاب سه برخوانی

4.25 از 2 رأی

کتاب سه برخوانی

(اژدهاک،آرش،کارنامه ی بندار بیدخش)
Three Readings
٪10
100000
90000
معرفی کتاب سه برخوانی
"سه برخوانی" اثری است از "بهرام بیضایی" که با نگاهی متفاوت به داستان های "اژدهاک، آرش، کارنامه ی بندار بیدخش" وجه جدیدی از این قصه ها را به مخاطب معرفی می کند. روایت این قصه ها این بار از زاویه ی دید خود این سه شخصیت صورت می گیرد و "بهرام بیضایی" در اثری اقتباس گونه، ذهنیات این شخصیت ها را در کنار دغدغه هایشان به تصویر می کشد. قلم "بهرام بیضایی" همیشه با نوآوری و صلابت گره خورده و این بار هم بعد جدیدی را از شخصیت هایی ارائه می کند که در اسطوره شناسی ایرانی، شاید به نحو دیگری شناخته می شوند. برای مثال در مورد شخصیت اژدهاک، نویسنده نوری جدید بر درونیات او تابانده و حالات کسی را که نماد درندگی و ظلم است، با اندکی تنهایی و غم ترکیب کرده تا به این وسیله بتواند مخاطب را به او نزدیک تر کند.
دغدغه هایی که "بهرام بیضایی" در کتاب "سه برخوانی" برای شخصیت ها در نظر می گیرد، چیزی نیست که از دغدغه های مردم عادی جدا باشد و به همین دلیل بسیار ارتباط پذیر است. این نگرانی ها می تواند قابل تعمیم به هر دو قشر بالانشین و زیردست جامعه باشد و در هر دو موضع، آنچه بیش از همه به چشم می خورد، همین تلاش "بهرام بیضایی" برای کاستن از فاصله ها و نزدیک ساختن مخاطب به شخصیت هاست. "بهرام بیضایی" در چندوجهی نشان دادن کاراکترها استادانه عمل کرده و این سبب شده تا پیش داوری هایی که از این شخصیت ها در ذهن خواننده ی ایرانی شکل گرفته، عمیقا متزلزل شده و با مشاهده ی روی دیگر روایت ها، قضاوت درباره ی آن ها دچار تجدید نظر شود.
درباره بهرام بیضایی
درباره بهرام بیضایی
بهرام بیضایی (زاده ۵ دی‌ماه ۱۳۱۷ در تهران) کارگردان سینما و تئاتر و نمایش‌نامه نویس و فیلمنامه نویس و پژوهشگر ایرانی است.‏‏
بیضایی علاوه بر کارگردانی و نمایش‌نامه نویسی، در سینما عرصه‌های دیگری چون تدوین، ساخت عنوان بندی و تهیه کنندگی را هم تجربه کرده‌است.‏
وی کارگردان برخی از بهترین و ماندگارترین آثار سینمای تاریخ ایران است.چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگ کشی از مهم‌ترین آثار وی هستند.‏
خانواده‌اش اهل کاشان و آن‌گونه که خود بیضایی نوشته در کار تعزیه بودند. او تحصیلات دانشگاهیش را در رشته ادبیات ناتمام گذاشت و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد. در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که بعدها به اداره برنامه‌های تئاتر تغییر نام داد منتقل شد. در سال ۱۳۴۴ با منیراعظم رامین فر ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند به نام‌های نیلوفر متولد ۱۳۴۵، ارژنگ متولد ۱۳۴۶ (فوت شده در صد روزگی) و نگار متولد ۱۳۵۱ می‌باشد. او یکی از پایه گذاران و اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که درسال ۱۳۵۷ از آن کانون کناره گیری کرد. در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری کرد. در سال ۱۳۵۲ از اداره برنامه‌های تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تمام وقت نمایش دانشکده هنرهای زیبا و مدیریت رشته هنرهای نمایشی انتقال یافت. در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. در سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ خانواده‌اش از ایران مهاجرت کردند. در سال ۱۳۶۵ پدرش استاد نعمت الله(ذکایی)بیضایی مرحوم شد. او در سال ۱۳۷۱ با مژده شمسایی ازدواج کرد. فرزند آخرش نیاسان در سال ۱۳۷۴ متولد شد و مادرش نیره موافق در سال ۱۳۸۰ وفات یافت.‏
فعالیت سینمایی را با فیلم‌برداری یک فیلم هشت میلیمتری چهار دقیقه‌ای سیاه و سفید در سال ۱۳۴۱ آغاز کرد. پس از ساخت فیلم کوتاه «عموسبیلو» در سال ۱۳۴۹، اولین فیلم بلندش رگبار را در سال ۱۳۵۰ ساخت. چریکه تارا و مرگ یزدگرد فیلمهایی که او در سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۶۰ ساخت تاکنون در محاق توقیف می‌باشند. او در سالهای پیش و پس از انقلاب برای ساختن فیلم‌های خود با مشکلات و سنگ اندازی‌های بسیاری روبرو بوده‌است. او تا کنون ۹ فیلم بلند و ۴ فیلم کوتاه ساخته‌است و آخرین فیلمی که از او پس از ۱۰ سال به نمایش عمومی درآمد سگ کشی (۱۳۸۰) بود که با استقبال گسترده منتقدان و مردم روبرو شد. 
قسمت هایی از کتاب سه برخوانی

نه، این دانش ترا نخواهم گفت! نه! بهل دانش بمیرد آنجا که در پنجه ی مرگ اندیشان است؛ و سودهای آن همه بر زیان می کنند. و پیش از مرگ، من این جام بر سنگ می کوبم و ما هر دو می شکنیم! آه درود بر مهربانی تو که پشت خشم و دشنه پنهان است! اینک به تیغ تو پاداش خود دریافتم؛ پاداش زندگی بر سر دانش نهادن! . بدین مهربانی که مرا از تو رسید، در برابر چیزکی از رنج خود ترا می بخشم؛ آری بمان و داستان این جام بر پوست بنویس و بر مردمان بخوان؛ تا نگویند ما این دانش نداشتیم!

آرش: به من نیرو ببخش. او: نه! -اگر تو بیزاری، اگر از این که هست بیزاری، پس من چیزی ندارم تا ببخشمت؛ که تو از من تواناتری. هان این دل توست که تیر می افگند و بازوی تو نه! چنین گفت. و به شکوه شکوه مندترین بود. پس آرش به راه خود بالا رفت. دور رفت. و دورتر رفت...

اینک منم، که این کوه را بر دوش میکشم، و زیر پای من شهری، و مردمان خوابند، مردگان جاودانه خوابند، و منم تنها، با غریو گنگ خود مانده. به یاد میآورم آن توفنده مرگبادی را که با من گفت: ای اژدهاک تو نخواهی مرد، مگر آنکه یامای خداوند مرده باشد! - و میبینم شب را، که با همه ی سنگینی خود بر من فرود آمده است. و من هنوز زنده ام.

مقالات مرتبط با کتاب سه برخوانی
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
ادامه مقاله
مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم
مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم

در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.

نظر کاربران در مورد "کتاب سه برخوانی"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

آرش بیضایی به نوعی پاسخی به آرش سیاوش کسرایی است و انصافا هم پاسخ قشنگی است ...

1399/07/09 | توسطSiavash Vasheghani
3
|