کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود

Lillian Boxfish Takes a Walk
کد کتاب : 58247
مترجم :
شابک : 978-6004610483
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 336
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود اثر کتلین رونی

کتاب «لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود» رمانی نوشته «کتلین رونی» است که اولین بار در سال 2017 چاپ شد. «لیلیان» که زمانی پردرآمدترین کپی-رایتر زن در آمریکا بود، اکنون در آستانه سال نو در 85 سالگی، خیابان های «منهتن» را زیر پا می گذارد و به گذشته ها می اندیشد؛ این که چگونه به عنوان کپی-رایتر توانست به موفقیت برسد و چندین کتاب پرفروش را خلق کند؛ این که چگونه عاشق و شیفته مردی جذاب شد؛ و چگونه مادر شدن را با تمام تلخی ها و شیرینی هایش تجربه کرد. با این که توصیفات «لیلیان»، نیویورکی را به تصویر می کشد که اکنون کاملا تغییر کرده، او با این امید زنده است که بزرگترین عشقش، شهر نیویورک، روزی دوباره اوج خواهد گرفت.

کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود

کتلین رونی
کتلین رونی نویسنده ، ناشر ، ویراستار و مربی آمریکایی است.کتلین رونی در بکلی ، ویرجینیای غربی متولد شد و در غرب میانه بزرگ شد. او لیسانس گرفت از دانشگاه جورج واشنگتن و یک M.F.A. در نویسندگی ، ادبیات و انتشارات از کالج امرسون. در حالی که در امرسون بود ، وی در سال 2003 از طرف مجله شعر به فلوشیپ روت لیلی اعطا شد.
نکوداشت های کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود
A celebration of human connections that bridge the past and future.
نکوداشتی از روابط انسانی که گذشته و آینده را به هم پیوند می زنند.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Magical.
جادویی.
Library Journal Library Journal

A love letter to city life.
نامه ای عاشقانه به زندگی شهری.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود (لذت متن)
من «جیان» را ایستاده در گورستان تصور می کنم، بسیار جوان تر از خواهر ناتنی اش؛ فرزند دومی که «مکس» می خواست و به آن رسید. من در همان خاک دفن خواهم شد. در طرف دیگر «مکس». جسارت، وادارم می کند که با او شریک شوم. دیگر کجا می توانند دفنم کنند؟ البته آن زمان دیگر اهمیتی نخواهم داد.

می گوید: «حالا چه کسی از شما مراقبت می کند؟» می گویم: «ورا دوستم است نه پرستارم. مطمئن باش اگر بمیرم، هفته ها در آپارتمان نمی مانم و لاشه ام خوراک گربه نمی شود. بعضی ها دلشان برایم تنگ خواهد شد. هرچند تعدادشان زیاد نیست.»

مادرم همانقدر از «سدی» متنفر بود که از خواهر ناتنی نفرت انگیز «سیندرلا»، ولی در عین حال مودب بود. در رفتارش هیچ خشونتی دیده نمی شد. همیشه در ملاقات هایش با «سدی» مهمان نواز و مهربان بود؛ هم به دلیل رضایت درونی خودش، هم به خاطر رعایت حال پدرم. با وجود این که پدرم نیز وکیل بود، تصور می کرد سطح کار «سدی» پایین تر از کار خودش است.