1. خانه
  2. /
  3. کتاب اسکار و خانم صورتی

کتاب اسکار و خانم صورتی

4 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.5 از 1 رأی

کتاب اسکار و خانم صورتی

Oscar et la dame rose
٪15
50000
42500
4 از 1 رأی

کتاب اسکار و بانوی صورتی پوش

Oscar et la dame rose
٪15
70000
59500
3.8 از 1 رأی

کتاب اسکار و خانم صورتی

Oscar et la dame rose
٪15
70000
59500
2.5 از 1 رأی

کتاب اسکار و مادام رز

Oscar et la dame rose
ناموجود
30000
معرفی کتاب اسکار و خانم صورتی
اسکار در کتاب "اسکار و خانم صورتی"، پسر بچه ای ده ساله است که همراه با پرستاران داوطلب به نام های "خانم صورتی" و "مامی رز" که پیرترینشان بانوی صورتی است ، در یک بیمارستان کودکان زندگی می کند .خانم صورتی که فردی بازنشسته است ، هنوز هم به صورت داوطلبانه با این گروه همکاری می کند. پس از این که پیوند مغز استخوانش شکست می خورد ، او خود را محکوم به شکست می بیند. او درباره مرگ که پیش روی او است برای خانواده و کارمندان صحبت می کند. مامی رز پیشنهاد می کند به خدا نامه هایی بنویسد که در آن ها "حس کردن هر روز زندگی اش" را درخواست کند. روز بعد ، والدین اسکار به بیمارستان می آیند و از طریق دکتر دوسلدورف می فهمند که اسکار فقط تا 12 روز دیگر زنده می ماند. بر اثر غم زیاد ،آنها حتی نمی خواهند پسرشان را ببوسند. اسکار که این گفتگو را می شنود ، عصبانی است و آنها را "ترسو" می نامد. او دیگر نمی خواهد والدینش را ببیند. در پایان روز ، مامی رز برای ملاقات اسکار پیش او می آید و به او می گوید که اجازه دارد برای 12 روز آینده با او ملاقات کند. او بازی ای را اختراع می کند که به او اجازه می دهد از زندگی در تمام سنین زندگی لذت ببرد و در آن هر روز برای او 10 سال طول می کشد. اسکار می پذیرد و در نامه خود به خدا و از وی می خواهد که با او دیدار کند...
آیا اسکار احساسات خود را اعتراف خواهد کرد؟ آیا او با والدینش آشتی خواهد کرد؟

درباره اریک امانوئل اشمیت
درباره اریک امانوئل اشمیت
اریک امانوئل اشمیت، زاده ی 28 مارس 1960، نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلسوف فرانسوی است. آثار اشمیت تا به حال به 43 زبان منتشر شده و نمایشنامه هایش نیز در بیش از 50 کشور روی صحنه رفته است. او مدرک دکتری خود در فلسفه را در سال 1987 از دانشگاه سوربون دریافت نمود. اشمیت از سال 2002 تاکنون در بروکسل زندگی می کند و در سال 2008، شهروند بلژیک شده است.
قسمت هایی از کتاب اسکار و خانم صورتی

خداجونی! من اسکارم، ده سالمه، تو خونه گربه و سگ رو آتیش زدم (فکر کنم حتی ماهی گلی هم کباب کرده باشم!) اولین باره که برات نامه می نویسم چون تا حالا به خاطر درس هام وقت نداشتم. باید همین اول بهت بگم که من حالم از نوشتن به هم می خوره، وقتی که دیگه واقعا مجبور باشم می نویسم؛ چون نوشتن یه چیز الکیه، یه چیز تزئینی. مثل لبخند زورکی، حلقه ی گل و روبان و منگوله و این چیزها؛ نوشتن یه دروغه که همه چیزو خوب نشون میده؛ یه کلک آدم بزرگونه س، مدرکش؟ بفرما، اول نامه م رو دوباره بخون: «من اسکارم، ده سالمه، تو خونه گربه و سگ رو آتیش زدم (فکر کنم حتی ماهی گلی هم کباب کرده باشم!) اولین باره که برات نامه می نویسم چون تا حالا به خاطر درس هام وقت نداشتم.» می تونستم خیلی راحت به جای این ها بنویسم: «بهم میگن کله تخم مرغی، هفت ساله به نظر می رسم، به خاطر سرطانم تو بیمارستان زندگی می کنم و هیچ وقت نوشته ای برات نفرستادم چون فکر نمی کنم حتی وجود داشته باشی!»

نظر کاربران در مورد "کتاب اسکار و خانم صورتی"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

من کتاب رو از نشر کتابستان معرفت خوندم. بخشی از زندگی یه بچه کوچولو به نام «اسکار» که به خاطر بیماریش (سرطان خون) توی بیمارستان اطفال بستریه. یه سری افرادی که بهشون میگن «خانم صورتی» از خارج از بیمارستان میان تا بچه‌ها رو ببینند و بهشون انرژی بدن و باهاشون شوخی کنند. این کتاب مکالمات اسکار با خدا و خانوم صورتیه. متنش ساده‌س و جنس رقیق و بچه‌گونه بودنش مثل «درخت زیبای من» هست. برای کسایی که حوصله متن سنگین ندارن و می‌خوان کتاب زود پیش بره، انتخاب خوبی بود. عکس روی جلد هم به‌خاطر یه باور بانمکه که همون خانوم صورتی یا به قول اسکار «مامی صورتی» بهش میگه تا چطوری روزهای باقی مونده رو سر کنه.

1403/06/28 | توسطکاربر سایت
3
|

با این کتاب، اشمیت جزو نویسندگان مورد علاقم شد.فوق العادس👌🏻❤️

1401/02/10 | توسطکامران رحمانی
1
|

مرگ و زندگی از دید اشمیت در لباس یک داستان سر راست و ساده.

1400/11/29 | توسطفواد ایرانمنش
0
|