وقتی که خوشحالیم مادرم خیلی خوب می رقصد. زن های همسایه با تشت دایره می زنند و مادرم رقص کردی می کند و رقص شاطری هم بلد است؛ اما هیچ وقت جلوی پدرم نمی رقصد. پدرم هر وقت عصبانی می شود به ما می گوید: "ای رقاص های بی آبرو" و معلوم است که از رقص بدش می آید. من نمی دانم که مادر من که این قدر خوب است چرا هیچ وقت عکسش توی روزنامه یا مجله ای نیست و هیچ وقت مادر نمونه نشده است. وقتی که سالی یک بار بند می اندازد، خیلی هم قشنگ می شود…