کتاب خواهرخوانده

Stepsister
کد کتاب : 76226
مترجم :
شابک : 978-6004628198
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 476
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب خواهرخوانده اثر جنیفر دانلی

کتاب «خواهرخوانده» رمانی نوشته «جنیفر دانلی» است که نخستین بار در سال 2019 منتشر شد. داستان «سیندرلا» نسخه های متفاوتی را به خود دیده است، اما تعداد اندکی از آن ها اتفاقات بعد از ازدواج سلطنتی را به تصویر کشیده اند، و حتی تعداد کمتری به خانواده «سیندرلا» پرداخته اند. «ایزابل» به جای تبدیل شدن به بانویی برازنده—همان چیزی که مادر نامهربانش از او می خواهد—ترجیح می دهد با نیمه گمشده اش «فلیکس» به اسب سواری برود، سنگ ها و جمجمه های حیوانات را جمع آوری کند، و در شمشیربازی بهتر از قبل شود. اما «فلیکس» او را ترک می کند و خانواده اش نیز به مشکلاتی جدی برمی خورند، به همین خاطر به نظر می رسد آینده ای تاریک در انتظار او است. با این حال پس از مدتی، سرنوشت فرصتی را در اختیار «ایزابل» قرار می دهد و ملکه ای از او درخواست می کند که تکه های گمشده قلبش را در ازای برآروده کردن یک آرزو، برایش بیابد.

کتاب خواهرخوانده

جنیفر دانلی
جنیفر دانلی (Jennifer Donnelly؛ زادهٔ ۱۶ اوت ۱۹۶۳) رمان‌نویس، نویسنده، پدیدآور اهل ایالات متحده آمریکا است. اغلب آثار دانلی در قالب ادبیات داستانی تاریخی، ادبیات داستانی نوجوانان است که از میان آنها می‌توان به سه‌گانه رز و نور شمالی اشاره داشت
نکوداشت های کتاب خواهرخوانده
A breathlessly exciting and utterly satisfying fairy tale.
یک داستان پریان فوق العاده هیجان انگیز و کاملا رضایت بخش.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

A stunning story that rips into the heart of a familiar fairy tale.
داستانی خیره کننده که یک داستان پریان معروف را زیر و رو می کند.
Booklist Booklist

A journey toward empowerment, redemption, and a new definition of beauty.
سفری به سوی یافتن قدرت، رستگاری، و تعریفی جدید از زیبایی.
Amazon Amazon

قسمت هایی از کتاب خواهرخوانده (لذت متن)
روزی روزگاری، همیشه و هرگز، در شهری باستانی کنار دریا، سه خواهر زیر نور شمع کار می کردند. اولین خواهر، موهایش بلند و باز و به رنگ آفتاب سپیده دم بود. لباس بلند سفیدی پوشیده بود و گردنبند مرواریدی به گردن داشت. قیچی طلایی در دست های لاغرش داشت که پوستینه های گران قیمت را با آن می برید.

دومی مادر بود، قوی هیکل و پرقدرت، که لباسی به رنگ خون پوشیده بود. دور تا دور گردنش با یاقوت سرخ تزئین شده بود. موهای بافته شده قرمزش به رنگ آتش غروب خورشید در تابستان بود. او قطب نمایی نقره ای داشت.

سومی عجوزه بود، موذی و گوژپشت. لباسش سیاه بود. تنها زینتی که داشت انگشتری از سنگ آتشفشانی سیاهرنگ بود که روی آن تصویر جمجمه حک شده بود. موهای به سفیدی برفش را پشت سرش جمع کرده بود. در دست های پینه بسته و جوهری اش، قلم پر داشت.