کتاب بانگ نی (جیبی)

Bange Ney
کد کتاب : 102273
شابک : 978-9644311260
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 132
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 21 اردیبهشت

بانگ نی (زرکوب)
Bange Ney
کد کتاب : 8077
شابک : 9782000667155
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 136
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 21 اردیبهشت

بانگ نی (شومیز)
Bange Ney
کارنامه شعر معاصر ایران و جهان 7
کد کتاب : 8093
شابک : 978-9644310584
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 136
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 21 اردیبهشت

معرفی کتاب بانگ نی (زرکوب) اثر امیرهوشنگ ابتهاج

بانگ نی مجموعه شعری از هوشنگ ابتهاج است که در سال 1396 برای دومین بار منتشر شد چرا که بار اول در سال 1386 چندی بعد از انتشار توقیف گردیده بود. سرایش این مثنوی از سال 1340 شروع و تا سال 1360 تکمیل آن ادامه یافت. دگرگونی اساسی اندیشه، این اثر را از سایر مثنوی های بزرگ پارسی متمایز می کند. این مثنوی بر پایه ی دانش و آگاهی انسان امروز و با نگاهی به ارمان ها و رنج های انسان معاصر پدید اماده است. بانگ نی در زمان انتشار عنوان دومین کتاب شعر پرفروش بازار کتاب تهران را به خود اختصاص داد. بخش های از این اثر پیشتر توسط محمد رضا شجریان و شهرام ناظری خوانده شده است.

کتاب بانگ نی (زرکوب)

امیرهوشنگ ابتهاج
امیر هوشنگ ابتهاج روز یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. برادران ابتهاج «غلامحسین ابتهاج و ابوالحسن ابتهاج» عموهای او بودند. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمه ها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام [گالیا] شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه ای شد که در آن ایام سرود....
قسمت هایی از کتاب بانگ نی (زرکوب) (لذت متن)
باز بانگی از نیستان می رسد_ غم به داد غم پرستان می رسد* بشنوید این شرح هجران، بشنوید _ با نی نالنده همدستان شوید* بی شما این نای نالان بی نواست _ این نواها از نفس های شماست* آن نفس کآتش برانگیزد ز آب_ آن نفس کآتش از و آمد به تاب* آن نفس کز این شب نومیدوار _ برگشاید خنده خورشیدوار* آن نفس کز شوق شورانگیز وی_ بردمد از جان نی صدهای و هی…* نی مدد می خواهد از ما ای نفس _ هان به فریاد دل تنگش برس* سال ها ناگفته ماند این شرح درد_ دردمندی خوش نفس سر برنکرد…*