کتاب دلتنگی

Desolation
کد کتاب : 83415
مترجم :
شابک : 978-6229750551
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 144
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1999
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

«یاسمینا رضا» از نویسندگان پرفروش در ادبیات فرانسه

معرفی کتاب دلتنگی اثر یاسمینا رضا

کتاب «دلتنگی» رمانی نوشته «یاسمینا رضا» است که اولین بار در سال 1999 منتشر شد. راوی داستان، «ساموئل»، اغلب زندگی خود را در تجارت پوشاک گذرانده و در این کار موفق نیز بوده است. او آپارتمانی در شهر دارد اما بیشتر زمان خود را در حومه شهر، در خانه همسر دومش «نانسی» سپری می کند. پسر «ساموئل» خارج از کشور است و از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر می رود. «ساموئل» بخش زیادی از گفته های خود را خطاب به او بیان می کند، با این نگرانی که پسرش می خواهد با زندگی خود چه کند و چه زمانی قرار است هدفی مشخص را برای خودش بیابد. «ساموئل» که شیفته باغبانی است، روزی در یک نمایشگاه گل و گیاه در پاریس، دوستی قدیمی به نام «جنویو آبراموویتز» را ملاقات می کند و بقیه روز را در کنار او می گذراند، با صحبت درباره خاطراتی از دوستان و معشوقان قدیمی.

کتاب دلتنگی

یاسمینا رضا
یاسمینا رضا (به فرانسوی: Yasmina Evelyne Agnes Reza) (زادهٔ ۱ مه ۱۹۵۹ در پاریس) نمایشنامه‌نویس، بازیگر، رمان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس فرانسوی و برنده جایزه‌های بسیار است.پدرش ژان رضا نیمه ایرانی، نیمه روس و نوازنده غیرحرفه‌ای پیانو و مادرش اهل مجارستان (بوداپست) و نوازنده ویلن بود. پدر و مادرش هر دو یهودی‌الاصل (پدرش ایرانی-روس و مادرش مجارستانی) بودند. یاسمینا در مدرسه «سنت کلود»، دانشگاه «نانتر» و «اکول ژاک لوکوک» تحصیل کرد...
نکوداشت های کتاب دلتنگی
A delightful first novel.
یک رمان نخست لذت بخش.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Touching and honest.
تأثیرگذار و صادقانه.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

A stark yet bleakly comic look at the limitations and solitude inherent in the human condition.
نگاهی بی پرده اما با طنزی تاریک به محدودیت ها و تنهایی ذاتی زندگی انسان.
Los Angeles Times Los Angeles Times

قسمت هایی از کتاب دلتنگی (لذت متن)
پسر من نه خواهان ساختن است، نه خلق کردن و نه ابداع کردن. پسر من نمی خواهد در نظام زندگی تغییری به وجود بیاورد. پسر من دوست دارد راحت و آسوده باشد.

در لحظه ای که همه چیز امکان پذیر است، در لحظه ای که من خودم را به آب و آتش می زنم تا شأن و مرتبه ام را حفظ کنم، پسرم آرامش و مهربانی می خواهد، پسرم می خواهد در آرامش زخم های رقت بار جانش را مرهم بگذارد.

من که تنها وحشتم یکنواختی روزهاست، من که برای فرار از چنگال این دشمن مرگبار حتی از دروازه های جهنم هم می گذرم، حاصل تلاشم شده است یک آدم فرصت طلب.