1. خانه
  2. /
  3. کتاب خوشا خوشبختان

کتاب خوشا خوشبختان

نویسنده: یاسمینا رضا
3.4 از 1 رأی

کتاب خوشا خوشبختان

Happy are the Happy
انتشارات: چترنگ
٪15
55000
46750
معرفی کتاب خوشا خوشبختان
"خوشا خوشبختان" رمانی گیرا از یاسمینا رضا، نمایشنامه‌نویس و رمان‌نویس تحسین‌شده فرانسوی است که بیشتر برای آثاری چون "هنر" و "خدای کشتار" شناخته می‌شود. رضا در این رمان، شوخ‌طبعی تیز و بینش دقیق خود را در مورد پیچیدگی‌های احساسات انسانی به صفحه می‌آورد و کاوشی عمیق و در عین حال طنزآمیز از عشق، شادی و ماهیت اغلب پوچ صمیمی‌ترین روابط زندگی ارائه می‌دهد. رضا با ساختاری روایی که پیشینه تئاتری او را منعکس می‌کند، ماهیت زودگذر شادی و تضادهای عمیقی را که تجربه انسانی را تعریف می‌کند، بررسی می‌کند.
این رمان موزاییکی از داستان‌های به‌هم‌پیوسته است که هر کدام بر شخصیت‌های متفاوتی تمرکز می‌کنند که در شبکه پیچیده زندگی شخصی خود حرکت می‌کنند. از زوج‌هایی که درگیر روابط خود هستند تا افرادی که با خواسته‌ها و ناامنی‌های خود مواجه می‌شوند، رضا طیف متنوعی از تجربیات را با توجه به مسایل بی‌اهمیت و عمیق به تصویر می‌کشد. سبک روایت تکه‌تکه است، با فصل‌هایی که نگاهی اجمالی به زندگی شخصیت‌ها می‌دهند که اغلب به‌صورت اول شخص صحبت می‌کنند و افکار و احساسات خود را مستقیما با خواننده در میان می‌گذارند. رمان کمتر در مورد یک طرح خطی است و بیشتر به کاوش در وجود انسان می‌پردازد. شخصیت‌های رضا با جستجوی خوشبختی در دنیایی دست و پنجه نرم می‌کنند که در آن یقین گریزان است و لحظات شادی اغلب با ناامیدی یا سرخوردگی همراه است. رضا با طنز گزنده و لحظات مهربانی نشان می‌دهد که چگونه تلاش برای خوشبختی اغلب منجر به خودفریبی، ارتباط نادرست و فرصت‌های از دست رفته می‌شود.
در قلب "خوشا خوشبختان"، موضوع اصلی خود شادی است. این رمان به بررسی چگونگی درک مردم از شادی و ماهیت اغلب توهم‌آمیز رضایت می‌پردازد. رضا انتظارات اجتماعی پیرامون شادی را زیر سوال می‌برد و نشان می‌دهد که این حالتی ایده‌آل و گاهی دست‌نیافتنی است. این کتاب همچنین به موضوعات عشق، انزوا، و پوچی وجود انسان می‌پردازد. رضا از طریق مونولوگ‌ها و تعاملات درونی شخصیت‌هایش، تنش‌های میان میل به ارتباط و تنهایی اجتناب‌ناپذیری را که زندگی انسان را همراهی می‌کند، بررسی می‌کند. مبارزات شخصیت‌ها با ارتباط-هم با خودشان و هم با دیگران-مشکلات درک واقعی و درک شدن را برجسته می‌کند.
"خوشا خوشبختان" کاوشی درخشان در مورد تضادهایی است که زندگی مدرن را تعریف می‌کند. نثر تند و تیزبینانه یاسمینا رضا این رمان را برای هر کسی که به پیچیدگی‌های طبیعت انسان و جستجوی خوشبختی علاقه‌مند است، خواندنی جذاب کرده است. رضا با آمیزه‌ای از طنز، تلخی و تأمل فلسفی، روایتی را خلق می‌کند که هم سرگرم‌کننده و هم برانگیخته‌کننده است و خوانندگان را به تأمل در زندگی خود و ماهیت دست‌نیافتنی شادی واقعی وا می‌دارد.
درباره یاسمینا رضا
درباره یاسمینا رضا

یاسمینا رضا (به فرانسوی: Yasmina Evelyne Agnes Reza) (زادهٔ ۱ مه ۱۹۵۹ در پاریس) نمایشنامه‌نویس، بازیگر، رمان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس فرانسوی و برنده جایزه‌های بسیار است.

پدرش ژان رضا نیمه ایرانی، نیمه روس و نوازنده غیرحرفه‌ای پیانو و مادرش اهل مجارستان (بوداپست) و نوازنده ویلن بود. پدر و مادرش هر دو یهودی‌الاصل (پدرش ایرانی-روس و مادرش مجارستانی) بودند. یاسمینا در مدرسه «سنت کلود»، دانشگاه «نانتر» و «اکول ژاک لوکوک» تحصیل کرد.[۱]

نکوداشت های کتاب خوشا خوشبختان

کتاب خوشا خوشبختان یک رمان تند و تیز و درخشان در مورد ازدواج ، خیانت ، رویاها و ناامیدی های مشاهده شده است.

The Telegraph

یاسمینا رضا با زیرکی نافذ ، داستانی تعریف می کند که نشان می دهد چگونه هماهنگی روابط انسانی دائما در معرض تهدید است.

Romain Leick, Der Spiegel

هم خنده دار و هم تراژیک.

Thierry Gandillot, Les Échos
قسمت هایی از کتاب خوشا خوشبختان

همه چیز عصبی اش می کند. اظهارنظرها، اشیا، آدم ها. همه چیز. دیگر نمی توانیم بیرون برویم مگر اینکه بد تمام شود. همیشه برای بیرون رفتن متقاعدش می کنم؛ اما تقریبا همیشه آخرش پشیمان می شوم. ما با خنده و شوخی از مردم خداحافظی می کنیم، در پاگرد می خندیم، اما در آسانسور بی اعتنایی به سرعت حاکم می شود. باید یک روز این سکوت بررسی شود. به خصوص در ماشین، شب، بعد از اینکه پز مال و اموالتان را به تماشاچیان داده اید و دارید برمی گردید؛ ترکیبی از سلطه بر دیگران و دروغ به خود. سکوتی که حتی رادیو هم آن را تاب نمی آورد. چه کسی در این جنگ خاموش جرئت دارد روشنش کند؟

ما این واژه را از قهرمانی ادبی که خود را از سرزمین ارواح بیرون کشیده می پذیریم، نه از شوهری که زندگی زناشویی مان را با او شریک هستیم. روبر چراغ سمت خودش را دوباره روشن می کند، ملافه ها را با خشونتی ناجور می زند کنار و لب تخت می نشیند. بی اینکه برگردد می گوید من می رم هتل. من ساکتم. او تکان نمی خورد. برای بار هفتم می خوانم: «روز که از پشت پرده های کرکره ای کهنه آمد تو، گیلور سگ را دید که زیر صندلی شکسته خوابیده بود. دستشویی لعابی ترک خورده بود. بر دیوار روبه رو عکس مردی بود که غم زده به او نگاه می کرد. گیلور رفت جلوی آینه...» حالا گیلور کیست؟ روبر از جلو خم شده. پشتش را به من کرده. در این وضعیت است که آوازش را سر می دهد: من چی کار کردم؟ زیادی حرف زدم؟ آدم تندی ام؟ زیادی می نوشم؟ پرچونگی می کنم؟ د یالا بگو داستانو.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب خوشا خوشبختان" ثبت می‌کند