کتاب خوشا خوشبختان

Happy are the Happy
کد کتاب : 6583
مترجم :
شابک : 9786008066170
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 141
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب خوشا خوشبختان اثر یاسمینا رضا


یاسمینا رضا ، نمایشنامه نویس و رمان نویس دو رگه ی تحسین شده ی بین المللی است.بیشتر او را با نمایشنامه هایش می شناسند اما او رمان نویسی توانا نیز هست. در کتاب خوشا خوشبختان رضا گروهی متشکل از هجده شخصیت را در جدال با زندگی شان قرار می دهد، و تنها شوخ طبعی است که آن ها را حفظ می کند.
"خوشا به حال عزیزان و عاشقان و کسانی که بدون عشق می توانند سر کنند. خوشا خوشبختان"
خورخه لوئیس بورخس
رضا فرم این بیست فصل کوتاه از کتابش را از نمایشنامه ی رقص، نوشته ی نمایشنامه نامه نویس انتهای قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم؛ آرتور شنیتسلر، وام می گیرد، در حالی که شعر بورخس محتوایشان را به آنها می بخشد. همانطور که از داستانی به داستان دیگر منتقل می شویم ، از برقراری ارتباط مجدد با یکی از آشنایان قدیمی خود در یک صحنه قبلی ، هیجان زده می شویم ، نمی توانیم به این شخصیت های درمانده کمک کنیم اما می توانیم اعتراف کنیم که در این کمدی انسانی افکار ، آرزوها ، اقدامات گذرا و ... شخصیت ها را به خوبی درک می کنیم. ما هم همین جا هستیم. در همین موقعیت. ترس ها و اشتباهاتی که آن ها دارند را ما نیز داریم و هر روز مرتکبشان می شویم ، اما قادر نیستیم تجربیاتمان را با چنین دقت و دلسوزی ای ارائه کنیم. کاری که رضا در این کتاب کمدی و در عین حال تراژدی به خوبی از پسش برمی آید.

کتاب خوشا خوشبختان

یاسمینا رضا
یاسمینا رضا (به فرانسوی: Yasmina Evelyne Agnes Reza) (زادهٔ ۱ مه ۱۹۵۹ در پاریس) نمایشنامه‌نویس، بازیگر، رمان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس فرانسوی و برنده جایزه‌های بسیار است.پدرش ژان رضا نیمه ایرانی، نیمه روس و نوازنده غیرحرفه‌ای پیانو و مادرش اهل مجارستان (بوداپست) و نوازنده ویلن بود. پدر و مادرش هر دو یهودی‌الاصل (پدرش ایرانی-روس و مادرش مجارستانی) بودند. یاسمینا در مدرسه «سنت کلود»، دانشگاه «نانتر» و «اکول ژاک لوکوک» تحصیل کرد...
نکوداشت های کتاب خوشا خوشبختان
Happy are the Happy is a spiky, brilliantly observed novel about marriage, infidelity, dreams and disillusion.
کتاب خوشا خوشبختان یک رمان تند و تیز و درخشان در مورد ازدواج ، خیانت ، رویاها و ناامیدی های مشاهده شده است.
The Telegraph

With penetrating wit, Yasmina Reza tells a tale of how the harmony of human relationships is constantly under threat.
یاسمینا رضا با زیرکی نافذ ، داستانی تعریف می کند که نشان می دهد چگونه هماهنگی روابط انسانی دائما در معرض تهدید است.
Romain Leick, Der Spiegel

At once funny and tragic.
هم خنده دار و هم تراژیک.
Thierry Gandillot, Les Échos

قسمت هایی از کتاب خوشا خوشبختان (لذت متن)
همه چیز عصبی اش می کند. اظهارنظرها، اشیا، آدم ها. همه چیز. دیگر نمی توانیم بیرون برویم مگر اینکه بد تمام شود. همیشه برای بیرون رفتن متقاعدش می کنم؛ اما تقریبا همیشه آخرش پشیمان می شوم. ما با خنده و شوخی از مردم خداحافظی می کنیم، در پاگرد می خندیم، اما در آسانسور بی اعتنایی به سرعت حاکم می شود. باید یک روز این سکوت بررسی شود. به خصوص در ماشین، شب، بعد از اینکه پز مال و اموالتان را به تماشاچیان داده اید و دارید برمی گردید؛ ترکیبی از سلطه بر دیگران و دروغ به خود. سکوتی که حتی رادیو هم آن را تاب نمی آورد. چه کسی در این جنگ خاموش جرئت دارد روشنش کند؟

ما این واژه را از قهرمانی ادبی که خود را از سرزمین ارواح بیرون کشیده می پذیریم، نه از شوهری که زندگی زناشویی مان را با او شریک هستیم. روبر چراغ سمت خودش را دوباره روشن می کند، ملافه ها را با خشونتی ناجور می زند کنار و لب تخت می نشیند. بی اینکه برگردد می گوید من می رم هتل. من ساکتم. او تکان نمی خورد. برای بار هفتم می خوانم: «روز که از پشت پرده های کرکره ای کهنه آمد تو، گیلور سگ را دید که زیر صندلی شکسته خوابیده بود. دستشویی لعابی ترک خورده بود. بر دیوار روبه رو عکس مردی بود که غم زده به او نگاه می کرد. گیلور رفت جلوی آینه...» حالا گیلور کیست؟ روبر از جلو خم شده. پشتش را به من کرده. در این وضعیت است که آوازش را سر می دهد: من چی کار کردم؟ زیادی حرف زدم؟ آدم تندی ام؟ زیادی می نوشم؟ پرچونگی می کنم؟ د یالا بگو داستانو.