نه تنها نا آرامی های اوایل ماه مارس، که زمان آغازش، درست چند ماه قبل از آغاز بازی های جهانی المپیک، به هیچ وجه اتفاقی نبود و بر عکس بسیار مناسب انتخاب شده بود، سوالات در مورد چشم اندازهای کشور چین را، که یک پنجم جمعیت کره زمین را در بر می گیرد، مطرح می سازد. در سه دهه گذشته، یعنی از آغاز «سیاست گشایش »، اقتصاد چین، نرخ رشد سالانه بیش از 10 ارایه می دهد. کالاهایی که امروزه در چین تولید می گردند، در تمامی بازارهای جهانی حضور دارند. در عین حال با رشد قدرت خرید مردم چین، این کشور به بازار فروش جالب توجهی برای صنایع صادراتی متروپول های سرمایه داری تبدیل گردیده است.
با این وجود: همین که این مشکلات می تواند در کشور با صراحت مطرح گشته و مورد بحث قرار گیرد، و سه مطلبی که در این کتاب به قلم دانشمندان چینی به تحریر در آمده و تنها گوشه ای از جنگ مقالات دیگری است که به زبان انگلیسی انتشار یافته، ما را امیدوار می سازد که عنوانی را که «مانفرد زمایتات» انتخاب کرده است، «موفق ولی غیر سوسیالیستی» آخرین کلام در راه تکامل این کشور عظیم نباید باشد. ولی برای ما بسیار مهم است، که خوانندگان را با استدلالاتی که مقاله نامبرده مطرح می سازد، آشنا سازیم. همین طور با برداشت های «تئودور برگمان» و «رولف بر تولد» که به نتایج و احکامی کاملا مخالف و متضاد دست یافته اند و یا ارزیابی بسیار متفاوتی که چین شناس برجسته «هلموت پترز» ارایه داشته است.
کتاب چین در عزیمت اما به کدام سو؟