1. خانه
  2. /
  3. کتاب از جناب جی جی چه خبر

کتاب از جناب جی جی چه خبر

نویسنده: جیمز جویس
1 از 1 رأی

کتاب از جناب جی جی چه خبر

What about Mr. JJ
انتشارات: نیستان
ناموجود
45000
معرفی کتاب از جناب جی جی چه خبر
این داستان ها به رغم آنکه در ظاهر ساده به نظر می رسند، از عمق و ژرفای خاصی برخوردارند، آن گونه که خواننده با هر بار خواندن آنها مسائل جدیدی را کشف می کند.

شخصیت های داستانه ای کوتاه این اثر در عین آنکه بشدت ایرلندی هستند، قطعا جهانی اند و مثال شان را در هر جامعه ای می توان یافت.

ادبیات جویس همان گونه که این کتاب نیز آن را به نمایش کشیده است، ادبیاتی منحصر به فرد، به ویژه از منظر زبانی است. او خود به این مسئله این گونه اعتراف کرده است که سبک زبانی و نوشتاری که وی دست به ایجاد آن زده است تا سال ها پس از وی نیز، منتقدان را به خود مشغول خواهد داشت و کاملا منحصر به فرد باقی خواهد ماند.
درباره جیمز جویس
درباره جیمز جویس
جیمز آگوستین آلویسیوس جویس، زاده ی ۲ فوریه ۱۸۸۲ در دوبلین و درگذشته ی ۱۳ ژانویه ۱۹۴۱ در زوریخ، نویسنده ی ایرلندی است که گروهی رمان اولیس وی را بزرگ ترین رمان سده ی بیستم خوانده اند. این کتاب که سومین اثر جیمز جویس است در سال ۱۹۲۲ در پاریس منتشر شد. اولین اثرش دوبلینی ها مجموعه داستان های کوتاهی است درباره ی دوبلین و مردمش که برخی آن را داستانی بلند و با درون مایه ای یگانه تلقی می کنند. او همراه ویرجینیا وولف از اولین کسانی بودند که به شیوه ی جریان سیال ذهن می نوشتند. وی به ۱۳ زبان آشنایی داشت و دست کم به ایتالیایی و فرانسه مسلط بود.جویس در خانواده ای متوسط در دوبلین به دنیا آمد. در مدرسه و دانشگاه، دانش آموزی با استعداد بود. در اوایل دهه ی سوم زندگی به اروپا مهاجرت کرد و در شهرهای تریسته، پاریس و زوریخ اقامت گزید. گرچه بخش بزرگی از زندگی او در بزرگسالی، بیرون از ایرلند گذشت، جهان پنداری او معطوف به دوبلین و ایرلند است و شخصیت های کتاب هایش از اعضای خانواده، دوستان و دشمنان او در زمان اقامتش در دوبلین الهام گرفته شده بود. در زمان کوتاهی پس از انتشار اولیس، خود او این مسئله را این گونه شفاف ساخت:«در مورد خودم، من همیشه درباره ی دوبلین می نویسم. چرا که اگر بتوانم قلب دوبلین را تسخیر کنم، می توانم وارد قلب تمام شهرهای جهان شوم.»وی از ابتدای جوانی مخالف بی فرهنگی و دون مایگی دوبلین بود. در جوانی بسیار مذهبی بود اما با گذشت زمان مذهب را برای مأموریت ادبی که برای خود گماشته بود کنار گذاشت؛ مأموریتی که می دانست همراه با تبعید خود خواسته است. وی بعد از پایان تحصیلات در سال 1902 دیگر به عنوان یک شخصیت تبعیدی بود به همین دلیل از کشور خارج و در پاریس مستقر شد. بیماری مرگبار مادرش بار دیگر اورا به دوبلین فراخواند، سپس به تریسته و زوریخ سفر کرد. وی در سال 1940 چشم از دنیا بست.
دسته بندی های کتاب از جناب جی جی چه خبر
قسمت هایی از کتاب از جناب جی جی چه خبر

خانه! دور و بر اتاق را نگاه کرد و به اثاثیه آشنایی که آن همه سال هفته ای یک بار گرد و خاکشان را گرفته بود و تعجب کرده بود آن همه خاک از کجا می آید نظر انداخت. احتمالا دیگر آن اشیای آشنایی را که به خواب هم نمی دید ازشان جدا شود، نمی دید. با این حال همه آن سال ها اسم آن کشیشی را که عکس زرد شده اش روی دیوار بالای گارمون شکسته کنار نوشتۀ رنگی «پیمان با مارگارت مری مقدس» آویزان بود، نفهمید که نفهمید. پدرش هر وقت آن عکس را به کسی نشان می داد با لحنی علی السویه می گفت: «الان ملبورن زندگی می کند.» راضی شده بود که برود، خانه را ترک کند. یعنی عاقلانه بود؟ سعی کرد سبک سنگین کند. به هر حال در خانه اش غذا و سرپناه داشت. کسانی دور و برش بودند که از اول عمر می شناخت شان. صد البته که باید در خانه و بیرون سخت کار می کرد. توی فروشگاه پشت سرش چه می گفتند اگر می فهمیدند با یک نفر فرار کرده؟ احتمالا می گفتند خریت کرده و فورا با یک آگهی جایش را می دادند به یک کس دیگر. دوشیزه گاوان خوشحال می شد. با هم کارد و پنیر بودند مخصوصا پیش روی مردم. «دوشیزه هیل، نمی بینید این خانم های محترم منتظرند؟» «دوشیزه هیل، یک کم شاد و بشاش باش!» نه. او برای از دست دادن کارش افسوس نمی خورد. ولی در خانه جدیدش، در آن کشور دور ناآشنا، همه چیز فرق می کرد. آنجا ازدواج می کرد او، اولاین. دیگر مردم تحویلش می گرفتند. مثل مادرش با او رفتار نمی کردند. حتی الان که نوزده را رد کرده بود، گاهی از خشونت پدرش می ترسید. می دانست تپش قلبش بخاطر همان ترس است. وقتی بچه بودند پدرش هیچ وقت آن طور که هری و ارنست را می زد او را نمی زد، چون او دختر بود، ولی بعدها تهدیدش می کرد و می گفت چه بلاهایی سرش می آورد. دیگر کسی را نداشت که از او محافظت کند. ارنست مرده بود و هری که در کار تزئین کلیسا بود بیشتر اوقات سفر بود. به علاوه، داد و بیدادهای شنبه شب ها بر سر پول خسته اش کرده بود. او همه حقوق ش هفته ای هفت شیلینگش را می داد. هری هم همیشه پول می فرستاد ولی پدرش نم پس نمی داد. می گفت تو پول ها را هدر می دهی، عقل نداری، پول های عزیز مرا خرج اتینا می کنی، و بدتر از این ها را هم می گفت: چون شنبه شب ها حالش خیلی بد می شد. آخر سر، به او پول می داد و می پرسید می خواهد برای شام یکشنبه چه بخرد. بعد او مجبور بود دو پا دارد ده تا پای دیگر هم قرض بگیرد و بزند بیرون کیف چرمی سیاه ش را محکم در دست نگه دارد و به همه تنه بزند تا به بازار برود و با یک خروار جنس برگردد. او سخت کار می کرد تا خانه را سر پا نگه دارد و دو بچه کوچک تر از خودش را تر و خشک کند. مراقب باشد که از درس و مشق عقب نیفتند.

مقالات مرتبط با کتاب از جناب جی جی چه خبر
نکاتی از کتاب «چهره مرد هنرمند در جوانی» اثر «جیمز جویس»
نکاتی از کتاب «چهره مرد هنرمند در جوانی» اثر «جیمز جویس»
ادامه مقاله
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته

آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.

نویسنده‌های معروف جا مانده از نوبل ادبیات
نویسنده‌های معروف جا مانده از نوبل ادبیات

در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.

جیمز جویس، روح بیدار دوبلین
جیمز جویس، روح بیدار دوبلین

جیمز جویس، یکی از تحسین شده ترین نویسندگان در زبان انگلیسی و یکی از برجسته ترین چهره ها در تاریخ رمان نویسی است.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب از جناب جی جی چه خبر" ثبت می‌کند