کامیون حامل مرغ، که از مرغداری به سمت کشتارگاه می رفت، کنار دکانی کوچک در روستایی در مسیر توقف کرد. ساعت نه شب بود. راننده می خواست سیگاری بخرد و چند دقیقه ای استراحت کند. مرغ خانگی قهوه ای رنگی که در کنار دکان روی خاکها قهوه ای رنگی که در کنار دکان روی خاکها لمیده بود، از صدای کامیون و ترمزش، هراسید و بلند شد و...