همه چیز عالی پیش می رفت. طبق برنامه از جاده چالوس رفتند، طبق برنامه راس ساعت 13 جلوی رستوران از ماشین پیاده شدند و باز هم طبق برنامه ساعت 15 به راه خود ادامه دادند. حتی شب را هم طبق برنامه به سحر رساندند. اما آقای علوی یک مشکل کوچک داشت و آن هم این بود که خانم علوی به خاطر پایبندی به قانون، هنگام رانندگی با آقای علوی حرف نمی زد، حتی زمانی که آقای علوی سر صحبت را باز می کرد، با تذکر جدی مواجه می شد و این تصویری نبود که آقای علوی از سفر داشت. او در دوران مجردی اش بارها مسیر جاده چالوس را رفته بود و چه باور کنید و چه نه، مردها در سفر فقط به یک قانون پایبندند: «راننده برای خوشگذراندن از هیچ چیزی نباید دریغ کند» درست مثل بقیه افراد در ماشین، یا به عبارت دیگر «رانندگی محدودیت نمی آورد».
اما برای خانم علوی قوانین همه چیز بودند. پس به نظرم می توانید تصور کنید آقای علوی چه روز طاقت فرسایی را سپری کرده است.