حمیدرضا، پسر عموناصر، از بدو تولد با همه فرق داشت. برخلاف همه ی بچه ها، که با گریه به دنیا می آیند، موقع تولدش خواب خواب بود! مدرسه هم که می رفت، با همه متفاوت بود. وقتی معلمشان گفت برای نوشتن انشا به یک جای زیبا و خلوت بروند، او توی قبرستان نشسته بود و انشا نوشته بود و...