کتابی مسحورکننده و خردمندانه.
کتابی باشکوه و گران بها.
داستانی درباره ی جست وجو و بیداری.
کیمیای عقل و کیمیای عشق بسیار متفاوت اند. عقل محتاط است و هر قدمی را با ترس و احتیاط برمی دارد و هر آن با جمله ی «مراقب باش!» هشدار می دهد. اما عشق! عشق مگر چنین است؟! فقط می گوید خود را رها کن، بگذار و بگذر! عقل به آسانی از پا نمی افتد، عشق اما خود را خراب و ویران می کند و می دانی؟ خزائن و گنج ها همیشه در میان خرابه ها یافت می شوند! هرچه هست، در دلی خراب و ویران شده است!
پیمودن راه حـق کار دل است، نه کار عـقل. راهنمایت همیشه دلـت باشد، نه سری که بالای شانه هایت است. از کسانی باش که به نـفـس خـود آگاهـند، نه از کسـانی که نــفــس خـــود را نـادیــده مـی گیـرند.
دوست داشتن خداوندی که هیچ نقصی در او راه ندارد، سهل است. آنچه سخت است، دوست داشتن انسان های فانی است با همه ی خطا و ثوابشان. فراموش مکن آدمی هر چیزی را به اندازه ای می فهمد که نسبت به آن عشق دارد! پس تا زمانی که برای دیگران از صمیم قلب آغوش نگشایی و بخاطر خالق، مخلوق را دوست نداشته باشی، نه می توانی چنان که شایسته است بفهمی و نه به شکلی لایق دوست بداری..!
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
خالق «ملت عشق»، استاد پرسیدن سؤالاتی است که مخاطب را عمیقاً به فکر فرو می برند.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
و این چاپی که من گرفتمش اصلا تو چاپهای بالا نیست
سلام من چند وقت پیش کتاب ملت عشق رو خریدم و خوندم ولی اصلا اینجور که شما ازش تعریف میکنین ازش راضی نبودم واقعا خوشم نیومد اما نمیدونم چرا
نویسنده کتاب اطلاعات ناقص و غلطی از مولانا و شمس داره و بیشتر تحت تاثیر فیلمهای سینمایی و بازیهای کامپیوتریه. شروع داستان کاملا شبیه فیلم معروف پلهای مدیسن کانتی است با این تفاوت که شخصیت زن اون فیلم تصمیم میگیره به خانوادهاش وفادار بمونه در حالیکه در این کتاب شخصیت داستان خانواده اش رو نابود میکنه.آدمکشهای کتاب هم کاملا براساس بازی آساسین کرید نوشته شده.
اگه این کتاب رو یه نویسنده ایرانی نوشته بود دوستان اینجابعنوان بهترین کتاب شایدقرن ویاسالهای اخیر یادمیکردند چون نویسنده اهل ترکیه س ومانویسنده ای دراون سطح موفق نداریم اینجابعضیهابشدت حس حسادتشون گل کرده همونطورکه به آثارتاریخی ترکیه وطبیعت دل انگیز وسواحل رویایی ترکیه واستانبول زیباحسادت میکنند انسانم آرزوست
با نظر شما موافق نیستم. این کتاب از سریالهای ترکی هم سطح پایینتری داره. چرا کسی اینجا به الکساندر دوما یا داستایوفسکی حسادت نمیکنه؟
اگر موفقیت از نظر فروشه که کتابهای زرد میشن موفق ولی اگه واقعا منظورتون کتابیه که خوب باشه سمفونی مردگان و بوف کور و کلیدر و ... و اثاری داریم که معاصر و خوبن لازم نیست به مقایسه اثار قدیمی فکر کنیم چون نتیجه معلومه
چطور میتوان این کتاب را بدست بیآورم من در هندوستان زندگی میکنم
تشریف بیاورید ایران، یک سری بزنید و این کتاب را هم خریداری کنید 🤌
اا؟ عجب
چاپ نشر نیماژ رو تهیه کردم .راجع به ظاهر کتاب.. خیلی قشنگه واقعاً.. جمع و جور هم هست 🤌✨🌿 ولی وقتی کتاب رو باز کردم ، دیدم که متاسفانه بعضی کلمات خیلی کمرنگ چاپ شدهن و بعضی جاها هم کلمات اصلا کامل چاپ نشدهن.. ••• در مورد ترجمه هم بگم که خوبه انصافاً.. اما یه نکته اینکه : توی دیالوگ شخصیتها و کلاً روایت ها، خیلی از «ولی» استفاده شده..یه جاهایی اول جملات میاد و خیلی اضافیه.. یه جاهایی هم میبینی تو سه خط چهارتا «ولی» هست ! * میشد به جای این ، گاهی بنویسین «امّا» :)
به نظرم اگر نویسنده کتاب خط سیر مواجهه مولانا و شمس را با مسائل زندگی معاصر بانوی چهل ساله که هیچ سنخیتی با احولات مولانا ندارد، قرار نمیداد بهتر بود. مع الوصف در همان بخش داستان مولانا و شمس، کتاب "پله پله تا ملاقات خدا" دکتر زرین کوب خیلی از ملت عشق الیف شافاک بالاتر است.
کتاب الیف شافاک نوشته ای زرد، از نوع عوام فریبانه و عوام پسند و فیمینیستی است که نویسنده دو نوع عشق را یکسان پنداشته و قیاسی مع الفارق را رقم زده و برای مقبول افتادن داستان بسیار سطحی و عوامانهی خود دست به دامن بزرگانی چون شمس و مولانا شده،تا شاید داستانش مقبول افتد...به قول شوپنهاور؛ پیشینیان را بخوانید( به اصل کتابها مراجعه کنید)...چرا نباید همانقدر که به خوراک جسم اهمیت میدهیم و هر چیزی را نمیخوریم، به همان اندازه به خوراک روح اهمیت داد...بزرگتر از کسانی مثل شافاک و...کوئیلو است که او نیز شهرتش مدیون داستانی منقول از مثنوی مولانا است، هر چند خودش هیچ اشاره ای به این موضوه نمیکند کتاب« کیمیاگر» کوئیلو...
خیلی اتفاقی و به توصیه کتابفروش این کتاب را خریدم و حتی فکرش را نمیکردم که این قدر خواندنش جذاب باشد
کتابی زرد زرد زرد...
کتابی که۵بار خونده ام و هربار لذّت بیشتری بردم
اقا بخدا الیف شفق این هارو از ذهنش دراورده اصلا زندگی من اینگونه نبود
واقعا حتی اسم بردن اعلیحضرت داستایفسکی در کامنت و نظرات این چنین کتابی خیلی مضحک و خنده داره! درست است که باید به همه سلایق احترام گذاشت ولی نباید اجازه توهین هم داده شود !
عجیبه که از جنایت و مکافات و داستایفسکی (در مقام مقایسه) اسم برده میشه ! مقایسهی آثار کلاسیک با آثار مدرنی که موضوعات کاملا متفاوتی دارند اشتباهه ، از تاثیر عظیم داستایفسکی بر ادبیات (روان شناختی و فلسفی) و افرادی مانند نیچه و فروید که بگذریم ، باید سلیقهی مخاطب امروزی را مد نظر قرار داد. توقع ندارم همه مانند من رمانهای قطور کلاسیک مانند جنگ و صلح و بینوایان و برادران کارامازوف و شیاطین و ایلیاد و ادیسه و...بخوانند، چیزی که در حوزهی سینما هم صدق میکنه ، برای مثال من به فیلم مهر هفتم اینگمار برگمان و سرگیجهی هیچکاک و چند اثر کلاسیک دیگر علاقمندم ، اما دلیل نمیشه برای دیگران نسخه بپیچم که حتما آثار سینمای کلاسیک را تماشا کنید! ادبیات کلاسیک هم مانند سینما سلیقهی هرکسی خصوصا نسل جدید نیست( من دهه هفتادی ام اما تفاوتهای فاحشی میان علایق و سلایق و فرهنگ نسل خودم با نسل جدید شاهدم) پس دلیل نمیشه من با دیگران بحثهای بیهوده کنم ، به یکدیگر توهین و تمسخر کنیم و برای اثبات حقانیت نظراتمون دست به مقایسههای اشتباه و بی ربط بزنیم ! تنها باید یک کار کنیم: احترام به عقاید و پذیرش سلیقهی دیگران. مطمئن باشید اگر مخاطب علاقهی شدید داشته باشه با مطالعهی مستمر و تحقیق در زندگی جناب مولانا جلال الدین خودش پاسخش را خواهد یافت پس نگران نباشید که این کتاب بر پایه و اساس تخیل نویسنده به نگارش درآمده یا بر اساس مستندات و منابع موثق. نمیخواستم زیاده گویی کنم اما چون علاقمنده به ادبیات روس و کلاسیک هستم امیدوارم به ادامهی این بحثهای بی حاصله ناشی از دگماتیسم و تعصب پایان بدم. هر کس آزاده هر کتابی که دوست داره مطالعه کنه و بدون توهین و تمسخر نظر و دریافت خودش از کتاب را برای راهنمایی به دیگران در انتخاب کتاب به اشتراک بگذاره. سخت نگیرید. 🌹موفق باشید
حرف حق!
چقدر مهربونی. دورادور لپتو میکشم
روی صحبتم با شما نیست، اما همیشه امثال این تفکرات مسالمت آمیز و صلح جویانه، باعث ابتذال شده، نسلی اگه شما میگید به حال خودشون رهاشون کنیم، بعدا جامعه بدتری از دلش بیرون میاد، بجای این تفکرات بزدلانه باید بهشون آموخت که عمیقتر نگاه کنن و دیالوگ داشته باشن با محیط و آدما، جنگیدن بر سر تفکرات و به چالش کشیده شدن رو باید به اونها نشون بدید.
چرا این کتاب معروفه؟ چون یه چیزایی از عرفان رو آسون توضیح داده انصافا فضاشم جذابه. همه دوست دارن یک نفر صفر تا صد عرفان رو براشون توضیح بده ولی کتابهای عارفانه اکثرا پیچیده هستن و عامه مردم که من باشم جذبش نمیشن. از لحاظ اویدنس بیسد نبودن (سندیت نداشتن)، استفاده از نام بزرگان و ادیان و جذابیت شبیه راز داوینچیه.
ملت عشق کتابی زرد؛ «موضوع اکثر رمانهای زرد نیز عاشقانه است و داستان تکراریِ عشق نافرجام، ترحم خواننده را برمیانگیزد. فارغ از اینکه مضمون داستان چه محتوایی دارد و چقدر برای مخاطب قابلباور و پذیرش است، نویسنده سعی دارد با استفاده از عناصر احساسی مختلف و از طریق تحریک احساسات خواننده، در داستان تعلیق ایجاد کند و او را تا انتهای داستان بکشاند. شخصیت این گونه داستانها معمولاً مطلق هستند و به دو گروهِ خوب و بد، گناهکار و بیتقصیر تقسیم میشوند. نویسنده با در نظر گرفتن یک خط فکریِ از پیش تعیین شده، به مخاطب القا میکند حق با کدام شخصیت ماجرا است و فرصت قضاوت و انتقاد را از او میگیرد. همچنین پایانبندی رمانهای زرد قابل پیشبینی است. شخصیت گناهکار به سزای عملش میرسد و شخصیت مثبت داستان با هر میزان از فقر، بدشانسی و بدبختی، طی حادثهای اعجابانگیز به موفقیت و خوشبختی دست پیدا کرده و عاقبتبهخیر میشود» نقل از بوکند...
دوستانی که میان و برای دفاع از این کتاب آثار داستایفسکی رو «آبکی» میخونن، آیا واقعا حتی یه کتاب از داستایفسکی خوندین یا فقط بحث ناباکوف درمورد داستایفسکی رو تو کامنتا دیدین؟ شبهای روشن و نازنین هرکدوم به تنهایی نسبت به این کتاب برتری دارن(هردو تم عاشقانه دارن و به همین دلیل از این دو نام بردم)
چرا ملت عشق رمان خوبی است؟ روشن فکران ما مثل پیرزنهای دعا نویس( صادق هدایت، صادق چوبک، در اثار خود فقط ناامیدی وحشت ترس مرگ پوچی نیستی رو القا کرده اند. جوان امروزی حق داره ملت عشق بخونه. پس بره بوف کور بخونه؟ سرشار از ناامیدی و پوچی. بره برادران کارامازوف بخونه؟ جنگ و صلح با فرهنگ ایران چقدر هم خوانی داره؟ یه ترجمه درست و حسابی از این کتاب وجود نداره. مجبوره بره ملت عشق بخونه.
هر کسی کتاب هایی همتراز با سطح فکر خودش میخونه
جوان امروزی، به جای خواندن توهمات کسی مثل الیف شافاک، برای شناخت شمس و مولانا باید به اصل آثار مولانا مراجعه کند، در آثار مولانا سرشار از امید و عشق واقعی است...به قول شوپنهاور، منابع اصلی و پیشین را بخوانید....سردستهی نویسندگانی مانند شافاک، کوئیلوست که بعد از شکستهای پی در پی اش مدیون نقل داستانی از مثنوی مولانا البته بدون ذکر منبع اصلی است این اثر کتاب « کیمیاگر » است...
آدم عاقل یه اثر رو چون «غمگین» هستش ول میکنه میره دروغ و چاخانهای یه نویسنده آبدوغی رو میخونه؟ شما دچار مغالطه هستید و استدلالتون غلطه. یه کتاب خوب و مفید براساس غمگین یا شاد بودن اتمسفرش تعیین نمیشه. امیدوارم دفعه بعد قبل از کامنت گذاشتن فکر کنید و منطقی صحبت کنید
روشن فکران ما مثل پیرزنهای دعا نویس( صادق هدایت، صادق چوبک، در اثار خود فقط ناامیدی وحشت ترس مرگ پوچی نیستی رو القا کرده اند. جوان امروزی حق داره ملت عشق بخونه. پس بره بوف کور بخونه؟ سرشار از ناامیدی و پوچی. بره برادران کارامازوف بخونه؟ جنگ و صلح با فرهنگ ایران چقدر هم خوانی داره؟ یه ترجمه درست و حسابی از این کتاب وجود نداره. مجبوره بره ملت عشق بخونه.
داری یه کتاب زرد و با داستایوفسکی و تولستوی صادق هدایت مقایسه میکنی
لطفا سایز جیبی و پالتویی نشر ققنوس رو موجود کنید🙏🏼
و اصلیترین ویژگی رمان زرد: ظاهر رمان عارفانه عاشقانه فیلسوفانه صلح امیز است ولی بعد از جند بار خواندن باطن رمان کفر امیز انارشیسم ضد نظم طغیان گرانه جنسی اروتیک تکراری کلیشه ای مفکی زورکی ابکی ژله ای باسمه ای شلوغ کاری ادعا بلف زدن حرفهای گنده زدن نیش کنایه زدن تمسخر کردن به جای استدلال ردن توصیفات مطلق ترغیب به وسیله جملههای رگباری و قطاری از عبارات پر زرق و برق و فیلسوف مابانه تصیح گرانه ملغمه و معجونی از احادیث جملات فلسفی. همان طور که گفتم رمان زرد صفت مطلق نیست. یک رمان ممکنه به مرور زمان زرد بشه. و زرد بودن عیب نیست. بلکه بعضی از رمانها قرمز هستن. که قابل خوندن نیستن. در کل اگه واقعا میخواین معنی زرد رو بدنین در زمانهای قدیم بعضی مجلههای امریکایی روی جلدش عکس زنان با ژستهای دلبرانه بود . به اون مجلهها میگفتن زرد.
اقا میشه یه نفر معنی کتاب زردو برا من توضیح بده😂
کتاب زرد کتاب است که: نویسنده از عناصر زن شهوت زناشویی توصیفات تقریبا جنسی برای ترغیب و ایجاد ولع در خواننده بهره میگیرد. نویسنده روی نقطه ضعف خواننده مثلا بیماری روحی و روانی فقر گناه عذاب وجدان دست میگذارد. نواحی حساس ذهن مخاطب را بر میانگیزد. جملات فیلسوفها و امامان پیامبران بودا کنفسیوس افلاطون را با شکل و ظاهر جدید در میاورد و به نام خودش ثبت میکند. با جمله پردازی ناگهانی و عجیب و غریب جلب توجه میکند. همان طور که گفته شد مهمترین و اصلیترین سلاح یک کتاب زرد استفاده از زن و مونث است. ملت عشق کتابخانه شب مردی به نام اوه همهی اینها بر مبنای استفاده از زن برای فروش کتاب است. این حرف امیدوارم به کسی برنخورد ولی داستایفسکی هم به نقل از ناباکوف و همینگوی رمان نویسی است که برای جلب توجه و فروش کتابش از عشقهای وسواسی و شدید زنهای روانی مکالمات عجیب و کنایه امیز بهره برده. چون در مضیقه مالی بوده. ولی دیگه دلقک بازی درنیاورده مثل کتابهای امروزی.در یک چارچوب خاص فرهنگی جامعه خودش زمان نوشته. الکساندر دوما ویکتور هوگو بامدار خمار و... همه رمان زرد محسوب میشوند. رمان زرد رمانی است که بعد از یک مدت قابل خواندن نیست. یا مثلا مستعان پاورقی نویس بود. ولی داستاسفکی روز به روز خواندنیتر میشود. در کل رمان زرد چیز بد یا ترسناکی نیست. اما رمان زرد یک ویژگی همیشگی دارد. رمان زرد فقط برای فروش زیاد و تیراژ نوشته میشود. نویسنده این رمانها یا در مضیقه مال هستند یا خواهان شهرت و توجه هستند. مثلا الیف شافاک از ال جی بی تی و هم جنس گراها دفاع میکند و در عین حال از شمس تبریزی حرف میزند. یعنی همه را سر کار گذاشته. شمس کسی است که ابروهایش را با تیغ میزده و به دختر مولا همبستر شده؟ این یعنی چی؟ این کتاب زرد نیست. قرمزه. ولی در کل رمان زرد چیزی نجسی نیست. اگه مثل ادم نوشته بشه قابل خواندنه. ولی ما ایرانیها کلا بد سلیقه هستیم. چون نه به کم قانع میشیم و نه دستمون به زیاد میرسه. ول معطل هستیم. رمان پشم ریزونی که باعث میشه ادم کف و خون بالا بیاره بوف کوره. ۲۰۰ باز خوندمش. الان هم که میخوام بخونم مو به تنم سیخ میشه.
کتابی که از زن و روابط زناشویی حرف بزنه زرده؟ کتاب زرد قابل خوندنه و ما بد سلیقه هستیم؟ اصلا نمیدونید کتاب زرد چیه. اون همه کتابهای روانشناسی و انگیزشی بی منطق از زن استفاده کردن برای فروش بیشتر؟ برای همین زرد هستن؟
دوستان این کتاب یک رمانه و بیشتر زاده تخیل نویسنده است و سندیت تاریخی نداره برای همین انتطار اطلاعات درست تاریخی رو نداشته باشین ازش ولی برای دوست داران رمانهای داستانی پیشنهاد میشه و جملات زیبایی هم داره کتاب پس اینقد تو سر همدیگه نزنین و سعی کتین از چیزی که میخونین لذت ببرین بقول معروف بدترین کتابها هم ارزش یکبار خواندن را دارند پس دیگه جای بحث نداره بدرود
اقا چرا هیچکس متوجه نمیشه ما چی میگیم؟ بله،رمانه و نباید ازش انتظار سندیت تاریخی داشته باشیم.مشکل ما اینه که این خانم،اگه قصدشون تعریف یه مسئله عاشقانه سطح پایین درحد سریالای ترکی بوده،چرا از اسم شمس و مولانا استفاده کرده؟چرا ذهنیت مردمی که هیچ شناختی از این دونفر ندارنو خراب کرده؟به قول یکی از کامنتا،میتونست همونطوری که روایات و داستانهای تخیلی مینویسه،شخصیت هم خلق کنه.بله رمان قشنگیه،ولی درست نبود بخاطر پرفروش شدن پای شمس و مولانا رو بکشن وسط.مشکل امثال شما اینه که هیچ ارزشی برای شخصیتهای مهم کشورمون قائل نیستین.الان چطور میتونیم ادعا کنیم مولانا مال ماست،درحالی که تنها اطلاعاتمون ازش چنین اثر بی معناییه؟!
کی گفته بدترین کتابها هم ارزش خوندن دارن؟! عمر انسان از تو سطل آشغال پیدا نشده که الکی هدر بره برادر😐. نقل قول معروفی هم باشه،اول یکم دربارش فکر کنید بعد بازگو کنیدش
شما نمیتونین این اثرو بفهمین. پس راجبش حرف نزنین سنگین ترین. خانم شافاک دد دنیا معروف هستن. نامزد جایزه معتبر بوکر شدن. ایشون تخصص قوی توی رمان دارن. و شما قادر به درک ارزش این اثر نیستین.
همین که شما میتونی این اثرو بفهمی بسه😂
حرفم را پس میگیرم. خیلی کتاب سطحی و چاخان است. همان اثار زرین کوب را بخوانید.
چاخان؟ نه این که مثلا رمان جنایات و مکافات عین حقیقته! اثار زرین کوب کتاب درسی دانشگاهه، تحقیق و پژوهشه بیشتر برای پایان نامه استفاده میشه. چه ربطی به رمان داره؟ قبول دارم این رمان سانتامال یا اغراق شده هست. ولی خیلی از از رمانها هم اینطور هستن. ناباکوف معتقده همهی اثار داستایفسکی سانتامال و ابکی هستن (درسگفتارهای ادبیات روس.نیلوفر) گرچه داستایوفسکی محبوب و پرفروشه.
الان چه ربطی به جنایت و مکافات داشت؟😐
اقا محمد،داستایوفسکی غولیه در زمینه رمان.چرا یه نویسنده ناشی ترکیه ای رو با فئودور داستایوفسکی بزرگ مقایسه میکنی😐اصلا حق نداشتی زیر همچین رمان چرتی حرف از جنایت و مکافات بزنی.واقعا برات متاسفم که چیزای کاملا بی ربط رو بهم ربط میدین...