کارلوس رویز زفون (انگلیسی: Carlos Ruiz Zafón؛ زادهٔ ۲۵ سپتامبر ۱۹۶۴) نویسنده داستان های جنایی و معمایی اهل اسپانیا است.
کارلوس لوئیت ثافون در بارسلونا بدنیا آمد. او که در اسپانیا بزرگ شد ، زندگی کاری خود را با کسب درآمد در تبلیغات آغاز کرد. پدربزرگ و مادربزرگ او در یک کارخانه کار کرده بودند و پدرش بیمه می فروخت. در دهه 1990 ، روزی زافان به لس آنجلس نقل مکان کرد و مدت کوتاهی در زمینه نویسندگی روی پرده کار کرد. او به انگلیسی مسلط است.«ثافون» در این رمان، به ستایش از قدرت دگرگونکنندهی ادبیات می پردازد و به شکل همزمان، داستانی حماسی دربارهی دسیسه، عشق و قتل را می آفریند.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
این نوع از ادبیات از صحنه های تاریک و دلهره آور و روایت های ملودراماتیک بهره می گیرد تا با ساختن فضاهای عجیب و غریب، پر رمز و راز و ترسناک، ما را به صندلی هایمان میخکوب کند
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.
سورئالیسم را بیشتر با هنرهای تجسمی می شناسند اما در واقع، این جنبش نه تنها در هنرهای تجسمی، بلکه در ادبیات ریشه دارد.