کتاب دیدگانشان خدا را می نگریست

Their Eyes Were Watching God
کد کتاب : 124055
مترجم : مونا اله بخش
شابک : 978-6004058636
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 272
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1937
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

معرفی کتاب دیدگانشان خدا را می نگریست اثر زورا نیل هرستن

«دیدگانشان خدا را می‌نگریست» رمانی نوشته‌ی زورا نیل هرستن است. این کتاب که قهرمان آن زنی سیاه‌پوست است، به یادآوری سرگذشت این زن در جامعه مردسالار می‌پردازد که سختی‌های فراوانی را متحمل‌شده است. «دیدگانش خدا را می‌نگریست» درباره زنی به نام جینی کرافورد است که از تجاوز مردی آمریکایی به برده‌ای سیاه‌پوست به دنیا آمده و به همین دلیل، زنی دو رگه و آفریقایی-آمریکایی است. جینی در چهل سالگی و پس از یک سال دوری از شهر خود به آنجا باز می‌گردد و داستان زندگی خود را برای دوستش فیبی بازگو می‌کند. او داستانش را از زمان به دنیا آمدن تا وقتی‌که مادرش به‌دلیل دائم‌الخمری او را ترک کرد و به دایه سپرد تعریف می‌کند و بعد از آن هم، ماجرای ازدواجش با مردی ثروتمند را می‌گوید که جینی را کتک می‌زده و سر آخر هم به‌دلیل نارسایی کلیه می‌میرد و ثروتش به جینی می‌رسد. پس از آن جینی با مردی قمارباز آشنا شده و عاشق او می‌شود. اما در‌نهایت، هنگام دفاع از خود مجبور به کشتن مرد می‌شود. جینی به دادگاه می‌رود و در جلسه‌ای که همه سفید‌پوست هستند تبرئه می‌شود. داستان زندگی جینی، افت‌و‌خیزهای فراوانی دارد و ماجرای زنده‌ماندن در جامعه‌ای است که به سیاه‌پوست‌ها به چشم برده نگاه می‌کردند.
«دیدگانش خدا را می‌نگریست» پس از انتشار در سپتامبر 1937، به مدت سی سال توقیف شد و دلیل آن هم حضور زنی سیاه‌پوست به‌عنوان شخصیت اصلی داستان است که جامعه‌ی نژادپرست آمریکا در آن سال‌ها تحمل پذیرش چنین قهرمانی را نداشت. این نخستین اثری بود که آشکارا مسائل زنان را وارد سنت آفریقایی-‌آمریکایی می‌کرد. نویسنده با خلق شخصیت جینی کرافورد، داستان زنی سیاه‌پوست و متکی به خویش در دنیایی مردسالار و سفیدپوست سالار را روایت کرد که با وجود همۀ سرکوب‌ها، به راه خود ادامه می‌دهد و از چیزی نمی‌ترسد.

کتاب دیدگانشان خدا را می نگریست

زورا نیل هرستن
زورا نیل هرستون (Zora Neale Hurston; ۷ ژانویهٔ ۱۸۹۱ – ۲۸ ژانویه ۱۹۶۰) یک رمان‌نویس، نویسندهٔ داستان‌های کوتاه، توده‌شناس و انسان‌شناس آفریقایی-آمریکایی بود. شهرت او برای رمان‌ها و مجموعه‌های فولکلوری است که مبین فرهنگ آفریقایی – آمریکایی هستند. از او چهار رمان و بیش از ۵۰ داستان کوتاه، نمایشنامه و مقالات منتشر شده‌است که بهترین و شناخته شده اثر او رمان «چشمان آن‌ها به خدا می‌نگریست» (Their Eyes Were Watching God) در سال ۱۹۳۷...
قسمت هایی از کتاب دیدگانشان خدا را می نگریست (لذت متن)
می دانست خدا هر روز عصر دنیای کهنه را از هم می درد و هنگام بالا آمدن خورشید دنیایی نو می سازد. دیدن این که دنیا با خورشید شکل می گیرد و از غبار خاکستری سازنده اش پدیدار می شود، شگفت انگیز بود. از چیزها و آدم های آشنا زده شده بود. پس روی در خم شد و به بالای جاده، به دوردست ها نگریست. اکنون می دانست که ازدواج عشق نمی آفریند. نخستین رویای جینی مرده بود، پس زن شده بود.