شاهکار.
حیرت انگیز.
توصیه می شود.
هیچ کس در برابر چنین سیل مردان تاب ایستادگی ندارد. چه سد توانا هم باز ندارد موج شکست ناپذیر دریا را. زیرا که سپاه ایرانی تسخیرناپذیر است و افرادش جنگاورند. با این همه کدام انسان فانی از نیرنگ خدایان رهایی دارد؟
می دانم چیزی که گذشته، گذشته؛ با این حال، قربانی خواهم کرد با این امید که زمان، سرنوشت بهتری را برآورد.
هیچ چیز به جز درد، نمی تواند ما را مجبور به درک چیزی کند که نمی خواهیم درکش کنیم.
نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
اگر ترجمهی شاملو از گیلگمش ترجمهی خوبی است، ترجمهی کوثری از آیسخولوس هم خوب است. کوثری تا جایی که من دیدم حتّیٰ منبعِ ترجمهاش را هم مشخّص نکرده. من متنِ کوثری را با ترجمههای مسکوب و ترجمهی انگلیسیِ معتبرِ ویراستِ «گرِنه و لاتیمور» و همچنین کمی با متنِ اصلی یونانی مقایسه کردم. ترجمهی مسکوب وفادار و قابل اعتماد است امّا ترجمهی کوثری قصّابی کردنِ متن است. بر همین اساس ترجمهی کوثری از «ائوریپیدس» را هم پیشنهاد نمیکنم.
شما لازم نکرده نظر بدین استاد عبدالله کوثری با این سابقه بی نظیرش خودش رو ثابت کرده
واقعا در مورد استاد کوثری بی انصافی است چنین قضاوت سطحی . ترجمههای ایشان از نمایشنامهها واقعا شاعرانه و هنرمندانه هست و به همه دوستداران ادبیات نمایشی پیشنهاد میدم حتما بخونند . کاش جناب کوپری آثار سوفوکلس رو نیز ترجمه کنند و به تشنگان نمایش هدیه دهند .
چگونه میتوان با دنیایی کنار آمد که مطلقاً به ارزشهای اخلاقی بیاعتناست، مگر در آنجا را که آدمی ارادۀ خود را بر آن تحمیل میکند و با نیروی خرد آن را تحت نظارت میگیرد. اما در این میان منجی آدمی پیدا میشود که حاضر است همه مصائب را تحمل کند یا موجود برتر را انکار کند و خود پیروز بشود. پس لازم میآید که موجود برتر یا سقوط کند یا قانع شود و این دو باید در نهایت از در آشتی درآیند. آیسخولوس، به برگردانی عبداللهکوثری، صفحهی ٢۴٠
اینم جلدش نرم شد زیر بار گرونی ها🤨
هر جا نام عبداله کوثری رو دیدید در خرید شک نکنید
دوست داران اساطیر یونان و هنر تئاتر از دست ندن، درود بر جناب کوثری و ترجمشون.
بسیار زیبا و خواندنی