کتاب هانسل و گرتل

Sugar and Spice
قصه ها عوض می شوند (10)
کد کتاب : 12813
مترجم :
شابک : 978-6004622097
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 128
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 18
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب هانسل و گرتل اثر سارا ملانسکی

به این شکل کوکی خرد می شود!
بوم! آینه جادویی ما و من و برادرم جونا را به داستان هانسل و گرتل کشیده است. اگر خوش شانس باشیم ، حتی ممکن است طعم خانه ی کیکی را بچشیم ...
اما ما حساب این را نکرده بودیم که ممکن است به صورت اتفاقی گیر بیفتیم. هانسل و گرتل واقعی در حال فرار هستند و من و جونا جای آنها را گرفته ایم. و جادوگر دارد برای شام غذای بچه درست می کند ...
حالا ما باید این کارها را بکنیم:
- مواظب باشیم تا خورده نشویم.
- وانمود کنیم سگمان گربه است.
- یاد بگیرید که اسموتی کلم درست کنیم.
- یک اردک سخنگو را دفن کنیم.
و اگر این کار را نکنیک ممکن است هرگز نتوانیم به خانه ی عزیزمان برگردیم.
مجموعه ی قصه ها عوض می شوند مجموعه ای است که همانطور از نامش هم پیداست داستان های معروف و شناخته شده ی کودکان را تغییر می دهد و این بار قصه را به شکل جدیدی تعریف می کند و یا از آن داستان اولیه برای خلق داستانی دیگر کمک می گیرد. در این جلد از مجموعه هم ماجرا حول داستان آشنای هانسل و گرتل شکل می گیرد اما این بار قهرمانان شخصیت های دیگری هستند و اتفاقات جذاب جدیدی برای آنها میفتد.

کتاب هانسل و گرتل

سارا ملانسکی
سارا ملانسکی، زاده ی 4 ژانویه ی 1977، نویسنده ی کانادایی است.سارا، دختر نویسنده ای به نام الیسا آمبروز است. پدر و مادرش از هم جدا شده اند و یک خواهر و یک خواهرخوانده دارد. ملانسکی، دانش آموخته ی رشته ی ادبیات انگلیسی از دانشگاه مک گیل است.او پس از تحصیل به تورنتو نقل مکان کرد و اولین رمان خود را نوشت که در شانزده کشور منتشر شد و به فروشی بیش از ششصد هزار نسخه دست یافت.ملانسکی پس از انتشار دومین رمانش به نیویورک رفت و نویسندگی را به صورت تمام وقت پی گرفت.
نکوداشت های کتاب هانسل و گرتل
Giddy, fizzy, hilarious fun!
گیج کننده، جوشنده، خنده دار و سرگرم کننده
Lauren Myracle, author of Luv Ya Bunches

The feminist in me adored it, and the mother in me loved how my daughter would long to cuddle in close as we read together
فمنیست درون من آن را تحسین می کند و مادر درون من عاشق این است که چگونه دخترم دوست دارد در آغوش هم این کتاب را بخوانیم.
Danielle Herzog, blogging for The Washington Post

Hilarious... with unexpected plot twists and plenty of girl power
فوق العاده... همراه با چرخش های غیرمنتظره در پلات و نشان دادن قدرت دختران
Booklist Booklist

قسمت هایی از کتاب هانسل و گرتل (لذت متن)
خیلی بد شد؛ خیلی، من و جونا نباید توی خانه توپ بازی می کردیم. این بازی طوری است که اگر به موقع جاخالی ندهی، بازندهای. در واقع همان بازی جاخالی است. توی داستان علاء الدین هم که من و جونا تازگی ها آنجا بودیم، جاخالی بازی کردیم .علاوه بر توپ بازی، من و جونا در چند ماه گذشته، خیلی چیزها یاد گرفتیم. مثلا اینکه چطور از درخت بالا و پایین برویم یا اینکه چطور یک قالی پرنده را برانیم. بله! یک قالیچه ی پرنده که توی آسمان پرواز می کرد و از روی همه چیز رد می شد. این را هم توی داستان علاء الدین یاد گرفتیم.

مامان اضافه می کند: «شما دوتا، تا آخر شب حق استفاده از تلویزیون، تلفن، آیپد و کامپیوتر رو ندارین. این طوری، دفعه ی دیگه که توپ دستتون می گیرین، یادتون می افته که برین بیرون بازی کنین.» من می گویم: «نه، مامان!» می خواهم چیز دیگری بگویم، اما قیافه ی مامانم نشان می دهد اگر یک کلمه بیشتر حرف بزنم، تا دو روز نمی توانم تلویزیون تماشا کنم. یک کیسه زباله برمی دارم و خیلی با احتیاط، تکه های شکسته شده را توی آن می گذارم.

ای کاش اتاق کار بابا و مامان آن پایین نبود. شاید آنها به راز ما پی ببرندا باید میزهای کارشان را به اتاق نشیمن بیاورند و اجازه بدهند ما بچه ها توی زیرزمین بازی کنیم، تازه توی زیرزمین هم هیچ لامپی نیست که بشکند. فقط یک آینه ی جادویی آنجاست. شاید بهتر باشد با توپ طلایی آنجا بازی کنیم. ای کاش الان هم توی زیر زمین بودم و با آینه ی جادویی به یک قصه سفر می کردم.