سرشار از شخصیت هایی فراموش نشدنی.
هوشمندانه و پر از بازیگوشی.
در کتاب بالا افتادن، چیزهای زیادی برای دوست داشتن وجود دارد.
پام گفت: هی، بریم برقصیم. / زبونم گفت: بیا بریم یه لقمه بزنیم. / مغزم گفت: بیا یه کتاب خوب بخونیم. / چشمم گفت: بیا یه چرتی بزنیم. / زانوم گفت: بیا یک کم راه بریم. / پشتم گفت: بیا سوارکاری کنیم. / نشیمنم گفت: خوب، من هم همین جا می شینم تا شماها تصمیمتون رو بگیرید.
بند کفشم به پایم گیر کرد / سکندری خوردم و افتادم بالا / بالای پشت بام ها / بالای درخت ها / بالای کوه ها / بالای آن جا که رنگ ها و صداها با هم یکی می شوند / اما وقتی به دور و برم نگاه کردم / سرم گیج رفت / حال تهوع بهم دست داد / و آوردم پایین.
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
شل سیلوراستاین، ارتباطش را با دنیای شیرین کودکان قطع نکرده و با کتاب هایش ما را به جهانی پر از شگفتی و طنز می برد
خوبه. ولی هنوز نخوندمش