اثر کلاسیک فروید درباره ی روانشناسی و اهمیت خواب ها.
اثری متحول کننده که روانکاوی را آغاز کرد.
فروید یکی از تأثیرگذارترین عوامل در اندیشه ی غرب بوده و این کتابی است که همه ی این تأثیرگذاری را آغاز نمود.
در این کتاب نشان خواهم داد روشی روان شناختی وجود دارد که تعبیر رویا را میسر می سازد و با این شیوه، رویا به مثابه ی یک ساختار روانی (ساختاری مملو از معنا) جلوه می کند که معنی آن کاملا آشکار است و می توان آن را ادامه ی فعالیت های روانی عالم بیداری قلمداد کرد. همچنین تلاش می کنم تا فرایندهایی را روشن سازم که بر غرابت و پیچیدگی های خواب تأکید دارد و از این فرایندها ماهیت قوای روانی ای را که تعارض یا تداخل آن ها خواب را پدید می آورد، استنباط می شود. در این تلاش بررسی های من در نقطه ای به پایان می رسد که موضوع رویا در مسائل جامع تری ادغام می شود و برای حل آن ها باید دست به دامان اطلاعات مختلفی شویم.
ما عقیده داریم که روح انسان برای ایجاد فکر، دو قوه دارد. قوه ی دوم دارای این مزیت است که هرچه را می سازد، وجدان بی درنگ درک می کند. در سر حد این دو قوه، آنجا که قوه ی اولی به قوه ی دومی می پیوندد، یک غربال نقادی وجود دارد که افکار باید از آن بگذرد. آنچه نباید وارد وجدان شود از غربال نمی گذرد و به جا می ماند. افکار باقیمانده را که غربال نقادی وا می زند، افکار پس رانده می نامیم. ولی در مواقع خاصی در ضمن خواب، عمل نقادی سست شده، فعالیت دو قوه از راه عادی منحرف می شوند و قسمتی از افکار پس رانده ی خود را به وجدان می رساند.
مردم حق دارند خواب را پیشگویی آینده بدانند، زیرا حقیقتا خواب از آینده پیشگویی می کند. نه چنان که واقع خواهد شد، اما آن طور که ما دلمان می خواهد واقع شود.
در واقع نام بسیاری از سندروم های روانی، ریشه در تحلیل روانشناختیِ شخصیت های داستانی دارد
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
با وجود این که زیگموند فروید، پدر روانکاوی مدرن، اطلاعات زیادی از ساز و کارهای پشت پرده ی زندگی انسان ها به ما آموخت، خودش شخصیت شکننده و آسیب پذیری داشت.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
کدوم ترجمه بهتر و روانتر هست؟
به زبون خودمونی میگم، هیچکدمشون به حرف اساتید پایین هم بهتره که اصلا توجه نکنید، سهیل سمی از ادبیات پریده رو فلسفه بعدم روانکاوی بعدم لابد عصب شناسی. نمیگم نمیشه همچین کاری کرد، ولی قطعا ناقص و غیرقابل استناده. شما برای ترجمه همچین اثار بزرگی باید چندین سال در همین رشته تحصیل و تحقیق کرده باشین تا کامل متوجه بشین چی میگن این بزرگواران این کار که از ترجمه رمان یوهویی رو بیاره ادم به ترجمه اثار علمی واقعا ناشیانست، زبان انگلیسی خودتونو قوی کنین و از منابع اصلی این کتاب هارو مطالعه کنید. ترجمه همچین اثاری زحمت زیادی میخواد فکر نکنم حالا حالاها با این وضعیت اقتصادی کسی حاضر بشه مفتی اینکارو بکنه و اینکه جامع هدف این متابها افراد متخصص هستن که اوناهم پولی برای هزینه همچین کتابایی ندارن.
عزیزی که به این شدت داره این کتاب رو رد میکنه حتما این رو هم میدونه که بخش بسیار مهم و بزرگی از تکنیکهای رواندرمانی حال حاضر متأثر از نظریه و درمان روانکاوی هست که آغاز کننده اون فروید و یکی از پایههای اصلی اون این کتاب بودن؟ (آگاهم که روانکاوی معاصر با روانکاوی کلاسیک فروید تفاوتهای زیادی دارن ولی همین تکنیکهای معاصر هم وجودشون رو مدیون فروید هستن)
حجیمترین کار غیرعلمی و بافتنی تاریخ. اکثر رؤیاها جعلی یا از خودش بودهاند و آنها را با چیرهدستی نگارشی به هم بافته و آبوتاب داده. از اول تا آخر کتاب هیچ قاعدۀ مشخص علمی یا غیرعلمی پیدا نمیکنید. فقط افزودن لایههای بافتهوار به حرفهای قبلی. از خواندن این کتاب هیچ عاید کسی نمیشود. پیچیدگیاش را معادل دقت یا دانایی نگارنده یا علمی بودن ندانید.
حتی یک نظر مهم هم در این کتاب نیست ؟ هر متنی که پیچیده باشد غیر علمی است ؟ نظراتی که اهمیت ناخودآگاه را نشان میدهد و پایه روانکاوی را میسازد بافتنی و غیر علمی است ؟ آقای روانکاو چرا کتابت را منتشر نمیکنی ، تا ما از دانش فراوانت بهره مند شویم ؟ هرچند مردم زمانه خودش هم در ابتدا به ارزش نظرات این کتاب پی نبردند ولی با گذشت زمان حقیقت معلوم شد و میشود .
کوچولو شما بهتره بری هری پاترت رو بخونی، آفرین
بااحترام. ممکنه بپرسم شما فارغ التحصیل روانشناسی هستید؟ گمان نمیکنم باشید. لطفا یک سرچ ساده بزنید و بنویسید فروید. تاریخچهی زندگی فروید را حتما بخوانید.
کدوم ترجمه ؟
سلام مطمئناً، حتماً و قطعاً ترجمهی سهیل سمّی بهترین ترجمه -و تنها ترجمهای که میشود با اطمینانِ کامل به آن اتکاء کرد- است. بنده ترجمههای شیوا رویگریان و احسان لامع را بهدقت با ترجمهی سهیل سمی و همچنین متن اصلی آلمانی و ترجمههای انگلیسیِ جیمز استرچی و جویس کریک مقایسه و مقابله کردهام و صادقانه عرض میکنم که بهیقین علیرغم همهی اشکالاتی که در ترجمهی سهیل سمی هست -که خوشبختانه خیلی زیاد و مهم هم نیستند- وفادارترین و بهترین ترجمه، هم از حیث اصطلاحات و هم از حیث نحو زبان، و تنها ترجمهای که میشود با اطمینان به آن تکیه و استناد کرد، ترجمهی سهیل سمّی است. من پیشنهادِ این ترجمه را مستقیماً از زبان چندتن از متخصصینِ اهلِ فن هم شنیدهام. در کل، آثارِ اصلیِ فروید را یا با ترجمهی سهیل سمّی بخوانید و یا با ترجمهی محمد مبشری. اگر خواستید کاری از فروید را بخوانید که هیچیک از این دو بزرگوار ترجمه نکردهبودند، آنوقت میبایستی با احتیاط بهسراغ بقیهی مترجمان بروید -مثل صالح نجفی با ترجمهی خوب کتاب «موسیٰ و یکتاپرستی» و مهرداد پارسا با ترجمهی بسیار خوب کتاب «امر غریب». با آرزوی توفیق همگان در یادگرفتن و لذّتبردن از آثار فروید، این غولِ همیشهدرقلّهی تاریخِ بشر.
هیچکدام! هیچ نکته یا نصیبی از مطالعه این کتاب حاصل نمیشود. اصل کتاب عبث و غیرعلمی محض است. چرا باید عمر را برای خواندن چیزی تلف کرد که اگر از خوانندگان قبلی بپرسید هیچ قاعده علمی یا مشخص از خواندن این کتاب یاد نگرفتهاند. صرفا شیفتگی نام فروید است و دیگر هیچ!
عجیبه که این کتاب کامنتی نداره