کتاب مجلس قربانی سنمار

Sanmar
کد کتاب : 13889
شابک : 978-9646751279
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 80
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2001
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب مجلس قربانی سنمار اثر بهرام بیضایی

"مجلس قربانی سنمار" نمایش نامه ای است از "بهرام بیضایی" که در روزگار نعمان یکم اتفاق می افتد و قرار است که او میزبان یزدگرد یکم، شاه ایران باشد. در پاسداشت و پذیرایی از شاه ایران، قرار است خورنقی ساخته شود و آن که وظیفه ی ساخت این خورنق را به عهده دارد، شخصی است به نام "سنمار". افسانه ی خورنق و "سنمار" پیش از این بارها در ادبیات فارسی مورد توجه نویسندگان و شاعران بوده و یکی از معروف ترین موارد، اشاره به این قصه در هفت پیکر نظامی گنجوی است؛ جایی که یزدگرد تصمیم می گیرد پسر نوزادش بهرام را که با نام "بهرام گور" می شناسیم، به نعمان بسپرد. در داستان نظامی، "سنمار" که معماری پرآوازه است از روم برای ساخت قصری که سزاوار بالیدن و خرامیدن شاهزاده در آن باشد، فرا خوانده می شود.
در "مجلس قربانی سنمار" به قلم "بیضایی" خبری از بهرام نیست و علاوه بر ماجرای که نظامی نقل کرده، دختر نعمان هم در این داستان ایفای نقش می کند. بازه ی زمانی قصه ی "بیضایی" هم از نظامی کوتاه تر است اما جزییات متعددی به آن افزوده شده و با قلم گیرای نویسنده، شاهکاری در "مجلس قربانی سنمار" رو به روی خواننده قرار گرفته است. داستان از یک پیرنگ قوی برخوردار است و یک بازگویی قدرتمند از قصه ای کهن است. "مجلس قربانی سنمار" اثری قابل تامل است که به خوبی نشانگر تسلط "بهرام بیضایی" بر ادبیات کهن می باشد و به مفاهیم اندیشه برانگیزی همچون تقابل سنت با نوگرایی، میهن پرستی متعصبانه و هدف زندگی و رویکردی که در قبال آن پیش می گیریم، می پردازد.

کتاب مجلس قربانی سنمار

بهرام بیضایی
بهرام بیضایی (زاده ۵ دی‌ماه ۱۳۱۷ در تهران) کارگردان سینما و تئاتر و نمایش‌نامه نویس و فیلمنامه نویس و پژوهشگر ایرانی است.‏‏بیضایی علاوه بر کارگردانی و نمایش‌نامه نویسی، در سینما عرصه‌های دیگری چون تدوین، ساخت عنوان بندی و تهیه کنندگی را هم تجربه کرده‌است.‏وی کارگردان برخی از بهترین و ماندگارترین آثار سینمای تاریخ ایران است.چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگ کشی از مهم‌ترین آثار وی هستند.‏خانواده‌اش اهل کاشان...
قسمت هایی از کتاب مجلس قربانی سنمار (لذت متن)
یکی(فریاد می کند):چرا پشیمان نشود آن که نیکی کرد؟ دیگری(فریاد می کند):چرا پشیمان نشود آن که چیزی ساخت؟ آن دیگری(فریاد می کند):چرا پشیمان نشود آن که اندیشید؟ سنمّار:گفتم اگر زندگی از سر گیرم و باز بدانم مرگم از آن بالاست،که خود می سازم؛ مرگی-چهل مردن! و در هر آجر اگر صدای استخوان های خویش می شنوم؛ باز خورنقی می سازم هرچه بلندتر! به بلندی روح آدمی

- خوشا مردمی که نساختند, یا کوته ساختند, که چون فروافتادند نه دستی شکستند نه جانی باختند! خوشا کوته اندیشی! بهتر آنکه خود از خاک برتر نگرفت; که چنین واژگون هم نشد! -... نه! اگر همه نمیساختند جهان در آغاز آغاز خود بود; بیغوله ای! - آری, مردمان به آن ارزند که میسازند! و آنچه میسازند صورت ایشان است! - هوم, آری; خورنق صورت سنمار است, و مرگ صورت نعمان