در حالی که تفاسیر متعددی درباره آثار بورخس نوشته شده است ، به فعالیت او در جایگاه مترجم جز اشاره هایی گذرا توجه چندانی نشده است، مطالعه دقیق و مفصل افرئین کریستال درباره ترجمه های بورخس جایگاه ترجمه را در نگاه کلی او به نوشتن کاملا روشن می سازد . نگاهی که برپایه آن تمامی متون نوعی بازنویسی به شمار می روند و نویسندگان اساسا بازنویس هستند.
ترجمه های بورخس صرفا برگردان زبانی متن اصلی نیستند بلکه آن را دگرگون می سازند. خوانش دقیق کریستال از این ترجمه ها نقش اساسی آن ها را در مجموعه آثار بورخس نشان می دهد. بورخس در جایگاه مترجم به چیزی فراتر از این ادعای اکتاویا پاز دست یافت هرچه انجام می دهیم ترجمه است و تمام ترجمه ها نوعی آفرینش اند. « الستیر رید »
بله، کشف کرد افرئین کریستال در مطالعه بدیع و بسیار مفصل خود درباره بورخس و ترجمه منابع اصلی و فرایندهایی را که به بورخس، این نویسنده چیره دست ،بعد تازه ای در جایگاه مترجم می بخشد به دقت دنبال نموده و زمینه های آن را به خوبی تبیین کرده است. این کتاب منبعی ضروری برای تمام دانشجویان پژوهشگران و خوانندگان این افسانه نویس آرژانتینی است و پژوهشی پیشگامانه در رشته مطالعات ترجمه و ادبیات تطبیقی به شمار می رود. « سوزان جیل لوین »
اثر ناپیدا بورخس و ترجمه آشکار می سازد که در پس هریک از داستان های بورخس ترجمه ای جریان دارد . افرئین کریستال نشان می دهد راهکارهای ترجمه ای بورخس ، از جمله تغییر عنوان کتاب ها از سر عادت حذف بخش ها تغییر شخصیت ها و پرورش ظرفیت های بالقوه متن اصلی تا چه حد در شکل گیری و پختگی داستان های وی نقش داشته است. راهبردهای بورخس در ترجمه با شگردهای او در مقام نویسندهای خلاق عینا یکسان اند.
« سائول پورکویچ »
کتاب اثر ناپیدا