پیرزن پارچه ای سفید روی سرش می اندازد شادی می کند، برای خودش هلهله می کند و کل می کشد و چند بار با عصا روی کوزه می زند. نویسنده با هر ضربه کوزه را بیشتر به آغوش می کشد و حالش بدتر می شود، زانوهایش خم می شود. خنده اش کم و کم تر می شود. دست روی قلبش می گذارد، پیچ و تاب می خورد صدای رعدوبرق و باران کوزه از دست نویسنده می افتد، می شکند. صحنه تاریک می شود. نقطه ای که کوزه است روشن می شود. کبوتری از توی کوزه درمی آید و صدای بالش توی تاریکی صحنه می پیچد.
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
شخصیت پیرزن داستان خیلی بامزه است و به دل میشینه
حتما بخونید عالیه
یه کتاب فوق العاده خوب. حتما باید بقیه کتابای مرادی کرمانی رو بخونم.
کتاب به دو بخش تقسیم میشه تقریبا نصف کتاب یه نمایشنامه است و نصف بعدی مصاحبه با نویسنده .
بهشدت برای من تازگی داشت و غیرمنتظره تمام شد. البته که امضای هوشنگ مرادی کرمانی درش هست؛ بسیار فارسی، بسیار لذتبخش