1. خانه
  2. /
  3. کتاب سایکوسیس 4:48

کتاب سایکوسیس 4:48

نویسنده: سارا کین
4.83 از 3 رأی

کتاب سایکوسیس 4:48

4.48 Psychosis
انتشارات: بیدگل
٪5
120000
114000
معرفی کتاب سایکوسیس 4:48
سایکوسیس 4:48 آخرین نمایشنامه ی سارا کین ، نمایشنامه نویس انگلیسی است. این نمایشنامه هیچ شخصیت و دستور صحمه ی صریح و مشخصی ندارد. و در واقع سبک نمایشنامه ی قبلی او ویار را را ادامه می دهد. از آنجایی که از نظر دستور صحنه نمایشنامه ای خاص است با یک تا چند بازیگر اجرا شده است ؛ اجرای اصلی آن شامل سه بازیگر بود. به گفته دوست و نویسنده ی همکار کین ، دیوید گرگ ، عنوان این نمایشنامه از ساعت 4:48 دقیقه بدست می آید ، یعنی وقتی که کین در حالت افسرده ی خود غالبا از خواب بیدار می شده است. این نمایشنامه معمولا به عنوان تجربه ای از افسردگی بالینی تعبیر می شود. اختلالی که کین از آن رنج می برد. او بعد از نوشتن نمایشنامه ، قبل از اجرای اولیه ی آن خودکشی کرد. به جای اینکه ادعا کنیم نمایشنامه سعی دارد افسردگی را به طور کلی پوشش دهد ، بهتر است بگوییم نمایشنامه تصویری ذهنی از افسردگی است و به مخاطبانش بینشی در یک مورد خاص می بخشد ، اما در همان حال که منعکس کننده وضعیت روانی کین است به صراحت از خود کین جدا می شود. در نمایشنامه تفکر و بحث در مورد خودکشی برجسته است و در حالی که هیچ روایت یا جدول زمانی دقیق وجود ندارد ، به طور واضح با موضوعات و وقایع مشخصی روبرو می شویم: تصمیم گیری در مورد مصرف دارو برای درمان افسردگی ، خواسته های ذهن افسرده ، تأثیرات و اثربخشی دارو ، خود - آسیبی ، خودکشی و دلایل احتمالی افسردگی. مضامین دیگر که در طول نمایشنامه دیده می شود ، علاوه بر افسردگی ، مواردی از انزوا ، وابستگی ، روابط و عشق است ، اما آنها پرخاشگرانه به تصویر کشیده می شود و سپس بی قدرت می شوند.
درباره سارا کین
درباره سارا کین
سارا کِین (به انگلیسی: Sarah Kane) (۳ فوریه ۱۹۷۱ — ۲۰ فوریه ۱۹۹۹) نمایش‌نامه‌نویس بریتانیایی بود. عشق، تمایل‌های جنسی، مرگ، خشونت و درد، برخی از مضامین آثار او هستند. 
نکوداشت های کتاب سایکوسیس 4:48

به زیبایی و جمع و جوری ساختار الماس، اما حال و هوای آن الهام گرفته از زغال است.

Time Out
قسمت هایی از کتاب سایکوسیس 4:48

دوجنسه ی شکست خورده ای که تنها به خودش اعتماد داشت این اتاق رو واقعیتی شلوغ و پرازدحام می بینه و برای اینکه هیچ وقت از این کابوس بیدارش نکنن التماس میکنه. و آنها همگی آنجا بودند تا آخرینشان و همگی نام مرا می دانستند آن گاه که همچون سوسکی میگریختم از پس صندلی هایشان. به یاد آر نور را و باور دار نور را روشنایی ای آنی پیش از شبی ابدی نگذار که فراموش کنم

خسته ام و ناراضی از همه چیز به عنوان یک انسان شکست خورده ای تمام عیارم گناهکارم، دارم تقاص پس میدم دوست دارم خودم رو بکشم پیش از این می تونستم گریه کنم، اما الآن کارم دیگه از اشک گذشته علاقه ام رو به آدم های دیگه از دست داده ام نمیتونم تصمیم بگیرم نمی تونم بخورم نمی تونم بخوابم نمی تونم فکر کنم نمی تونم غلبه کنم بر تنهایی ام، بر ترسم ، بر نفرتم چاق شده م نمی تونم بنویسم نمی تونم عاشق بشم برادرم داره میمیره، عاشقم داره می میره، منم که دارم هردوشون رومیکشم .سرریز میشم از مرگ خودم از داروهایی که می خورم می ترسم...

دوست ندارم بمیرم این قدر از حقیقت میرا بودنم در عذابم که تصمیم دارم خودکشی کنم نمی خوام زندگی کنم من به عاشق خوابیده ام حسادت می کنم و روی این بیهوشی به اجبار داروش رو میپوشونم وقتی هم اون از خواب بیدار بشه، به بی خوابی شبانه ی خیالاتم و به حرف زدن به لطف داروها بدون لکنتم حسادت میکنه من امسال از خودم به قصد مرگ استعفا میدم.

مقالات مرتبط با کتاب سایکوسیس 4:48
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
ادامه مقاله
مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم
مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم

در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.

نظر کاربران در مورد "کتاب سایکوسیس 4:48"
4 نظر تا این لحظه ثبت شده است

قسمت‌هایی از کتاب مربوط به کدوم ترجمه‌ست؟ نصف کلمات محاوره‌ای و نصف دیگه رسمی. چه نوع نگارش و ترجمه‌ای هستش؟ اگه از متن خود کتاب هست که نخرمش.

1403/07/26 | توسطنعمت حسن وند
1
|

اینکه به آثار دیگه‌ی سارا کین مجوز چاپ نمیدن واقعا ناراحت کننده هست.

1403/05/13 | توسطسینا
1
|

دوستان علاقه مند به تئاتر مدرن،پیشنهاد میکنم این اثر رو تهیه کنید.

1402/12/11 | توسطکاربر سایت
0
|

بی نظیر هست این کتاب.عشق،تنهایی،از دست دادن،جدایی و خیلی از مسائلی که من و شما در زندگی تجربه کردیم به خوبی در این کتاب بیان شده و چه حیف که سارا کین سه ماه بعد از نوشتن این کتاب در بیمارستان با بند کفش هاش خودش رو دار زد.

1400/09/15 | توسطنیما شمس آبادی
19
|