روشنگرانه و از دل برآمده.
یکی از فوق العاده ترین داستان های عاشقانه در تاریخ تئاتر.
تکان دهنده و شخصی.
روز به خیر همسرم. دلبندم، تو نامه های مرا دوست نداری. می دانم و سلیقه ات را تحسین می کنم اما چه کنم که در این چند روز حال و روز خوبی نداشتم. امیدوارم شوهر پیر و بیچاره ات را ببخشی و از دستش عصبانی نشوی. نامه ی دیروزت، روحیه ام را خراب کرد. نوشته ای که برای کریسمس نمی آیی یالتا. نمی دانم با خودم چه کنم. دکتر می گوید می توانم به مسکو بروم، دیگری می گوید مطلقا نه. اما من نمی توانم اینجا بمانم. اصلا نمی توانم بدون تو. توداری نکن. اولگا برایم از هرچه که در سر داری بنویس. جزئی ترین چیزها را برایم بنویس. نمی توانی تصور کنی نامه هایت چقدر برایم ارزش دارند. چقدر آرامم می کند. فراموش نکن که دوستت دارم.
محبوب عزیزترینم، دلبندم، خیلی وقت است با هم گپی نزده ایم. چنان ژولیده و آشفته ام که اگر مرا می دیدی، خیلی بدت می آمد... آنتون کجایی؟ این امکان ندارد. زندگی تازه داشت شروع می شد که یکباره برای همیشه پایان یافت. چه زندگی با شکوهی با هم داشتیم. تو همیشه می گفتی آدم می تواند به عنوان زن و شوهر بسیار سعادتمند زندگی کند. کاملا قبول می کنم. من با تو زمان طولانی زندگی خواهم کرد... چند روز پیش از مرگت، درباره ی دختر کوچولویی که باید می داشتیم صحبت کردیم. دلم به درد آمد از این که کودکی از تو به یادگار نماند.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
یکی از مهم ترین عناصر ادبی در آثار چخوف، «شخصیت» است؛ او نویسنده ای بود که احساسات زیادی برای هیجانات درونی شخصیت هایش داشت.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
قشنگ بود.. نامه نگاریهای روزانه و عاشقانه بود که ردوبدل میشد و چون در موضوع کتاب نام خیلی از نمایش نامههای آنتوان چخوف مثل سه خواهر یا باغ آلبالو و....مطرح میشد یا نام نویسنده گان مطرحی مثل نیکلای گوگول یا تولستوی و....آورده میشد به نظرم جذابتر شده بود.. در کل از نویسندههای با عظمت روس و ادبیات غنی این کشور نمیشه سرسری گذر کرد...
قشنگ بود.. نامه نگاریهای روزانه و عاشقانه بود که ردوبدل میشد و چون در موضوع کتاب خیلی از نمایش نامههای آنتوان چخوف مثل سه خواهر یا باغ آلبالو و....مطرح میشد یا نام نویسنده گان مطرحی مثل نیکلای گوگول یا تولستوی و....آورده میشد به نظرم جذابتر شده بود.. در کل از نویسندههای با عظمت روس و ادبیات غنی این کشور نمیشه سرسری گذر کرد...
راستش انقدر ادبیات گسترده هست و انقدر زمان میبره تا آدم بتونه تمام آثار نویسندههای مختلف رو بخونه و آخرش بگه مثلا فلان نویسنده، نویسندهی مورد علاقهی من هست. ولی با همین خواندن اندک آثار چخوف، فهمیدم که این نویسنده بزرگ من رو شیفتهی خودش کرده
دوستش داشتم. دلم پر کشید برای عاشقی با نامههای کاغذی :)
کلا کتاب هایی که شامل نامههای نویسندههای بزرگ به عزیزان و معشوقانشان هستش بسیار زیبا هستند.