1. خانه
  2. /
  3. کتاب دیگری

کتاب دیگری

3.7 از 1 رأی

کتاب دیگری

(2 جلدی)
Another
٪15
550000
467500
معرفی کتاب دیگری
در بهار سال 1998 ، کوایچی ساکاکیبارا به مدرسه یومیئامای شمالی میانه منتقل می شود. در کلاس ، برای او احساس اضطراب و ناراحتی وجود می آورد زیرا متوجه می شود که اطرافیانش مواظب رفتار خود هستند و انگار روی یک طناب باریک راه می روند..دانش آموزان و معلمان به طور یکسان وحشت زده به نظر می رسند. هنگامی که زنجیره ای از مرگ و میر وحشتناک در اطراف او شکل می گیرد ، او کشف می کند که او در کلاس 3 دچار نفرین شده است کلاسی که در آن تعداد دانش آموز همیشه یکی بیشتر از حد انتظار است. کلاس 3 توسط یک روح کینه جو که مسئول مرگ وحشتناک است در تلاش برای جلب خالی کردن کینه خویش گرفتار شده است. 26 سال پیش دانش آموزی به نام میساکی به صورت مبهمی می میرد و پس از آن وحشت تمام دانش آموزان کلاس 3 را فرا می گیرد. از آن پس تمام دانش آموزان به گونه ای رفتار می کنند که انگار میساکی زنده است. کوایچی می فهمد این رفتار های عجیب و نفرین به مرگ میساکی ربط دارد. کوایچی برای متوقف کردن این چرخه شریر و مبهم در مدرسه جدید خود ، تصمیم می گیرد تا ته توی این نفرین را در بیاورد ، اما آیا او برای وحشتی که در پیش رو دارد آماده است ...؟
درباره یوکیتو آیاتسوجی
درباره یوکیتو آیاتسوجی
نایوکی اوچیدا (اوچیدا نایوکی، زاده 23 دسامبر 1960)، که تحت نام قلم خود یوکیتو آیتسوجی (آیاتسوجی یوکیتو) می نویسد، یک نویسنده ژاپنی داستان های معمایی و وحشت است. او یکی از بنیانگذاران کلوپ نویسندگان معمایی Honkaku ژاپن و یکی از نویسندگان نماینده جنبش سنتی در نوشتن داستان معمایی ژاپنی است. همسر وی فویومی اونو ، نویسنده تخیلی و ترسناک ژاپنی است که به خاطر سریال های فانتزی خود The Twelve Kingdoms شناخته شده است.
ویژگی های کتاب دیگری
  • نامزد جایزه داستان معمایی هونکاکو سال 2010
قسمت هایی از کتاب دیگری

بعد از افتادن از طبقه دوم... او توانسته بود جان سالم به در ببرد. اما این به چه معنا بود، یعنی آکازاوا... مرده بود؟ یا او کارش را تمام کرده بود؟ یک پایش را روی زمین می کشید و شانه مخالفش افتاده بود و تصویر وحشتناکی از او ساخته بود... داشت با تمام توان به سمت من می آمد. از میان دودی که بلند بود و شعله های سرخی که مجتمع را در بر گرفته بود، راه رفتن و حرکتش بیشتر شبیه مرده های از گور برخاسته بود. داشت مستقیم به سمتم می آمد. چندمتری بیشتر بین مان فاصله نبود. واقعا چاقویی در دست راستش داشت. در کثافتی که صورتش را پوشانده بود دو چشمش برق می زد. لحظه ای بعد، مو به تنم سیخ شد و بدنم از ترس عرق کرد.

بارها و بارها موقع خواندن کتاب ها این صحنه ها را تصور کرده بودم حتی در فیلم ها دیده بودم شان... اما هیچ وقت این قدر واقعی نبودند. نه حتی برای یک بار هم که شده. حداقل این شکلی نبودند... ... چشمان دیوانه. چشمان کسی که کاملا عقل و هوشش را از دست داده است. با چشمان آقای کوبودرا که سر کلاس گردن خودش را بریده بود فرق داشت. چشمان آقای کوبودرا خالی بودند. حداقلش این بود که این قدر ترسناک و تهدیدآمیز نبودند. اما این چشم ها... خیره من را نگاه می کردند.

مقالات مرتبط با کتاب دیگری
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
«وحشت» چگونه پس از جنگ جهانی اول تغییر کرد
«وحشت» چگونه پس از جنگ جهانی اول تغییر کرد

بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.

آفتاب بی غروب ادبیات ژاپن: از هایکو تا موراکامی
آفتاب بی غروب ادبیات ژاپن: از هایکو تا موراکامی

ادبیات این سرزمین بسیار وسیع، نمایانگر وجوه مختلفی از زندگی مردم ژاپن، ابزاری برای قدردانی از سنت ها و همدلی آن ها با طبیعت است

نظر کاربران در مورد "کتاب دیگری"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

من جلد اول کتاب رو گرفتم و داستان جالبیه . عالی بود تا اینجاش . ممنونم💚👏

1401/05/14 | توسطکاربر سایت
0
|

سلام خسته نباشید کتاب دوجلده جلد دومش هم موجوده؟

1399/09/01 | توسطباران - کاربر سایت
0
|

عالیه واقعا عالیه این

1398/10/07 | توسطراضیه لطفی
2
|