مانند شاهکاری ترکیبی از «کوئنتین تارانتینو» و «فلانری اوکانر».
داستانی هوشمندانه و پیچیده.
فوق العاده خواندنی.
سال 1917 بود و یکی از آن تابستان های نفرت انگیز داشت بساطش را در مرز «جورجیا» و «آلاباما» جمع می کرد. «پرل جوئت» پیش از طلوع آفتاب پسرانش را با صدایی نخراشیده که بیشتر به صدای حیوان می مانست تا انسان، بیدار کرد.
هر سه پسر، بی صدا از جایشان برخاستند و مشغول پوشیدن لباس های کثیفشان شدند که هنوز از عرق کار دیروز، نمناک بود. یک موش ژولیده و زخم و زیلی به سرعت از لوله ی بخاری بالا رفت و کمی خاک و شن ریخت توی میله های سرد بخاری.
مهتاب از شکاف های در و دیوارهای چوبی افتاده بود روی زمین خاکی و قرمز خانه. سقف خانه آنقدر کوتاه بود که نزدیک بود سر جوان ها بخورد به سقف.
این نوع از ادبیات از صحنه های تاریک و دلهره آور و روایت های ملودراماتیک بهره می گیرد تا با ساختن فضاهای عجیب و غریب، پر رمز و راز و ترسناک، ما را به صندلی هایمان میخکوب کند
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
گرچه «ری پولاک» آثار کمی را به چاپ رسانده است، اما بهدلیل قدرت لحنش در خلق طنز تلخ و آشکار و بهتصویر کشیدن سیاهیهای جامعهی اوهایو، طرفداران بسیاری دارد.
بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.
📌 قبل از هر چیز، یک نکتهی مهم: اگه دنبال یک داستانِ حالخوبکن هستید، این کتاب اصلاً گزینهی خوبی نیست. اما اگه دنبال داستانی هستید که تاریکیهای زندگی انسان رو کاوش کنه، یکی از بهترینهاست. به علاوه، این کتاب سرشار از صحنههای خشونتآمیز و آزاردهندهست. 🥀 دونالد ری پولاک داستانهاش رو با الهام از زندگی خودش و چیزهایی که تجربه کرده مینویسه. اونقدر داستانهاش رو تلخ مینویسه که برای قابل تحمل کردنشون ناچاره تا از مقدار زیادی چاشنی طنز استفاده کنه؛ برای همین هم در نهایت با ترکیبی عجیب از طنزِ تلخِ آزاردهنده مواجه هستید. داستان در حوالی سال ۱۹۱۷ و در نواحی جنوبی آمریکا اتفاق میافته، در جاهای دورافتادهی ایالت اوهایو. مردمی که زندگیشون به فقر، خشونت، جنایت و بیرحمی گره خورده و هیچ امیدی به فردای خودشون ندارن. آدمهایی که در جاهای تاریک و فراموششده زندگی میکنن... 🌟 کلیدواژههایی که این کتاب رو توصیف میکنن: فقر، اعتیاد، تنهایی، گم شدن، طمع، خشونت، خشم سرکوبشده، غم، جرم و جنایت، ناامیدی، انسانیت فراموششده، تبعیض، انتظار، دیوانگی، طغیانگری.
قدیس دونالد ری پولاک